Abstract:
اثر هنری در خلاء خلق نمیشود. بلکة مخصول زمانومکان، اقلیم و محیط اجتماعی خالق آن است.
دراینمیان مخاطب و بهخصوص مخاطب آگاه یغنی منتقد بهعنوان داور و میانجی اثر و عصرش بهشمار
میآید. اگرچه گونههای مختلف نقد هنراو نقل تئاتر وجود دازند ولی در این نوشتار هدف نقد جامعهشناسی
تئاتر است که منتقد جامعهشناس مقیاس شناخت و شور اجتماعی هنرمند و آگاهی امر را نسبت به
محیط به عیار می گیرد. درواقع منتقد جامعهشناس افرائت و خوانشمعانی اجتماعی اثر برمیآید.
در نقد جامعهشناسی تئاتر» اثر به پدیدهای اجتماعی و عاملی مثبت در حل مسایل اجتماعی در یک
بیان زیباشناسانه موردداوری قرار می گیرد. در این مقاله فرضیه اثر بر مبنای چگونگی زایش متن نمایشی
ازمنظر نقد جامعهشناسی مبنای دیدگاه هیپولیت تن, بهغنوان مرجع و نظریهپرداز نقد جامعهشناسی
موردواکاوی قرار میگیرد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی ست که چگونگی شکلگیری جریان نقد
جامعهشناسی, با تکیه بر دیدگاه هیپولیت تن و قرائت لوکاچ از نقد اجتماعی نو پدید مطمعنظر است که
برایناساس چارچوبی برای نقد جامعهشناسی در تئاتر طرح میشود و از این زاویهدید تئاتر ایران در یک
قرائت کلی نقد جامعهشناسی تئاتر خوانش میشود که فرضیه ذهنیت انتزاعی از آن استخراج میشود.
Art is not existed from nothingness، it existed from time and place، location and society that his creator lives in. Critics is as a judge in his day. Although we have many kinds of criticism such as graphics and theatre criticism، but here we speak about theatre sociological criticism that sociological critic works on the societal facet of dramatic art. In fact the sociological critics find the social meaning of the text. In sociological criticism، critic tries to find social problem and try to solve them. This article is about theatre criticism based on Hippolyte Taine view، the sociological critics، and the research method is descriptive – analytic that show us how sociological criticism base on Hippolyte Taine is exist.