Abstract:
اراده گرایی نظریه ای است که تلاش می کند اعمال ارادی را از غیر آن تفکیک کند. طبق این نظریه، اراده کردن یک عمل اجرایی ذهن است که با باور و میل ارتباط دارد و اگر فعلیت یابد، سبب ایجاد رویداد یا سلسله ای از رویدادها در جهان خارج می شود. این دیدگاه در مقابل نظریه های کسانی مانند انسکوم، دیویدسن و هورنسبی که هر کدام نماینده اصلی یک اندیشه هستند قرار دارد. در این مقاله نخست به تبیین نظریه های رقیب پرداخته و وجه تمایز هر یک را با دیگری توضیح می دهم. در ادامه با تمرکز بر آرای جاناتون لو به عنوان یکی از مدافعان نظریه اراده گرایی، این دیدگاه را شرح داده و نشان می دهم هرکدام از نظریه های رقیب مشکلاتی دارند که تنها با اتخاذ دیدگاه اراده گرایی می توان بر آنها فائق آمد. در پایان به برخی از اعتراض ها به این نظریه و پاسخ های ارائه شده اشاره می کنم.
Voluntarism seeks to distinguish volitional actions from the non-volitional ones. On this view، volition is a mental action related to beliefs and desires; and it is actualized، it cause an event or a chain of events in the world. The view is in contrast with views of philosophers such as Anscombe، Davidson، and Hornsby. In this paper، I will first introduce the rival views، and their differences. I will then go on to E. J. Lowe's voluntarism، showing that it can handle the problems rival views face. In the end، I will reply to some objections.
Machine summary:
2. دیویدسن و حذف علیت عامل هرچند دیویدسن (Davidson, 1963) همچون انسکوم، عمل قصدی را مفهوم محوری میداند و معتقد است که از یک عمل خاص، توصیفهای متعددی میتوان ارائه کرد و نیز عقلانیسازی عمل بهواسطه دلیل انجام میشود، اما به اعتقاد وی نه با دلایل و دستههای متعدد، بلکه تنها با یک دلیل روبهرویم که از آن به دلیل اولیه (primary reason) که عبارت است از باور (belief) و میل (desire) تعبیر میشود؛ یعنی با استفاده از دلیل اولیه میتوان همه دستههای انسکوم را توضیح داد و ذیل آن گنجاند.
به نظر ایشان، اگر مقصود از عمل پایه، آنگونه که دیویدسن ادعا میکند آن باشد که برای انجامدادنش به کار دیگری نیاز نیست که علت آن باشد، چرا این سخن را مثلا درباره انبساط و انقباض ماهیچهها تکرار نکنیم؛ هر چند خود انبساط و انقباض نیز میتواند معلول امر دیگری باشد.
به نظر لو اراده باید اراده چیزی باشد و بهاصطلاح دارای متعلق باشد؛ همانگونه که گرایش گزارهای مانند باور بدون متعلق بیمعناست، مثل اینکه بگویم باور دارم، اما این باور دارای متعلقی نباشد، اراده صرف و بدون متعلق نیز بیمعناست، اما هر متعلقی نیز به عمل نمیانجامد؛ برای مثال، اگر اکنون اراده کنم که دستم را بالا ببرم، ولی کاری انجام ندهم، میتوان گفت که این حالت ذهنی نه اراده، بلکه چیزی شبیه میل است.