Abstract:
هدف این مقالۀ تحلیلی تبیین فرایند کشش جبرانی در زبان پارسی در چارچوب نظریۀ بهینگی (Prince & Smolensky1993/2004) است. کشش جبرانی به عنوان کشش یک واحد واجی تعریف میشود که به جبران حذف یک واحد واجی «مجاور» یا «نامجاور» صورت میپذیرد. در زبان پارسی حذف همخوانهای / ɂ/، /h/، /j/ و /w/ به عنوان عضو اول خوشۀ همخوانی پایانۀ هجا زمینهچین کشش جبرانی واکه مجاور، و حذف همخوانهای چاکنایی /ʕ/ و /h/ به عنوان عضو دوم خوشۀ پایانه موجب رخداد کشش جبرانی واکۀ نامجاور میشود. حذف این همخوانها فقط از خوشۀ همخوانی منجر به کشش جبرانی میشود. تبیین فرایند کشش جبرانی در نظریۀ بهینگی با استفاده از نظریۀ مورایی صورت میپذیرد. این فرایند در شرایطی رخ میدهد که پس از حذف یک واج، مورایی که با آن واج پیوند داشته حذف نشود، بلکه با یک واج دیگر پیوند برقرار کرده و موجب کشیدهشدن آن واج شود. عامل اصلی رخداد کشش جبرانی محدودیت پایاییµ MAX- است. این محدودیت مسلط ایجاب میکند مورای درونداد در برونداد نیز حفظ شود. تعامل این محدودیت با دو محدودیت دیگر موجب رخداد کشش جبرانی میشود. این فرایند، فقط در هجاهایی صورت میگیرد که یکی از واکههای کوتاه /a/، /e/ یا /o/ در هسته قرار دارد. کشش جبرانی در واکههای کشیدۀ [ɑ]، [i] و [u] رخ نمیدهد.
Machine summary:
"هر چند در نظریۀ بهینگی بازنمایی زیر Rebeka Campos-Astorkiza Darya Kavitskaya Constraint Interaction in Generative Grammar universal constraints John McCarthy Rene Kager Noam Chomsky Morris Halle underlying representation phonetic representation ساختی و بازنمایی آوایی به ترتیب با عنوان درون داد 1 و برون داد 2 خوانده میشوند.
Bruce Moren Roman Jakobson Nikolaj Trubetzkoy Douglas Pulleyblank Gwanhi Yun Larry Hyman چنان چه تحلیل فرایند کشش جبرانی براساس دیدگاه هایمن (1985) صورت بپذیرد، نظریه بهینگی این فرایند را به صورت زیر تبیین میکند : محدودیت پایایی µ MAX-عامل وقوع کشش جبرانی است؛ این محدودیت ناظر بر حفظ مورای درون داد در برون داد است.
کشش جبرانی پیوسته حذف همخوانهای /ɂ/ ، /h/ ، /j/ و /w/ به عنوان عضو اول خوشۀ پایانه هجا در واژههای تک هجایی که نمونههای آنها به ترتیب در (الف) ، (ب) ، (ج) و (د) در زیر ارائه شده است، زمینه چین کشش جبرانی واکه شده است : (9) (الف) انسداد چاکنایی : [CV:C] → /CVɂC/ " رعد"/raɂd/ → [ra:d] ، "بعد" /baɂd/ → [baɂd] "طعن"/taɂn/ → [ta:n] ، " سعد" /saɂd/ → [sa:d] "شعر"/(eɂr/ → [(e:r] ، " بعد" /boɂd/ → [bo:d] (ب) سایش چاکنایی : [CV:C] → /CVhC/ " پهن"/pahn/ → [pa:n] ، "شهر" /(ahr/ → [(a:r] "ظهر"/zohr/ → [zo:r] ، " مهر" /mohr/ → [mo:r] "مهر"/mehr/ → [me:r] ، " سحر" /sehr/ → [se:r] (ج) غلت کامی : [CV:C] → /CVjC/ " سیل"/sejl/ → [se:l] ، "سیر" /sejr/ → [se:r] "ریل"/rejl/ → [re:l] ، " میل" /mejl/ → [me:l] "غیر"/Gejr/ → [Ge:r] ، " خیر" /xejr/ → [xe:r] (د) غلت کامی : [CV:C] → /CVwC/ " گود"/gowd/ → [go:d] ، "موج" /mowd(/ → [mo:d(] "قوم"/Gowm/ → [Go:m] ، " قول" /Gowl/ → [Go:l] "موز"/mowz/ → [mo:z] ، " دور" /dowr/ → [do:r] واژۀ «سیل» به نمایندگی از واژههای (9) در تابلوی (2) مورد تحلیل قرار گرفته است: long distance compensatory lengthening تابلوی (2) کشش جبرانی ناشی از حذف /j/ / در تابلوی (2) گزینۀ پایای (a) محدودیت مسلط glide *ShortVowelCluster- که وجود غلت را در خوشۀ همخوانی مجاز نمیشمارد نقض کرده و از رقابت حذف شده است."