Abstract:
یکی از مسائل مهم اجتماعی در طول تاریخ، عرصة دین و آسیبشناسی مسائل مرتبط بدان بوده است که از دید منتقدان بزرگ اجتماعی در تمامی دورانها دور نمانده است. در این میان رفتارهای رجال و وابستگان دینی در شناساندن حقیقت دین و نحوة تعامل آنها با مسائل دینی در اجتماع بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، به صورت تطبیقی و با رویکردی اجتماعی به بررسی آفات و آسیبهای رفتارهای این قشر اجتماعی در انتقادهای ناصر خسرو قبادیانی و ابوالعلاء معری؛ دو منتقد بـزرگ اجتماعی قـرن چهارم میپـردازد و نشان میدهد که وضعیت دینی جامعة دو شاعر دچار فساد و تباهی ناشی از رفتارهای برخی رجال دین بوده و از آن به عنوان دامی جهت به بند کشیدن مخالفان و رسیدن به مطامع دنیوی استفاده میشده است. ریا، حیلهگری در مسائل شرعی، پرداختن به ظاهـر دین در عین تغافل از حقیقت آن، تزویر، بیبصیرتی در مسائل اعتقادی، رشوهخواری، ابزاری بودن دین، تصوف صوفینمایان و... از انتقادهای سازندهای است که در اشعار منتقدان دینی و اجتماعی آن روزگار تجلی یافتهاست. با توجه به حساسیت و رویکرد دینی ناصر خسرو به عنوان حجت شیعیان اسماعیلیه در خراسان، بسامد این انتقادها و جزئینگریاش در مسائل دینی، در مقایسه با ابوالعلاء بیشتر و دقیقتر است. ناصر خسرو در این انتقادها صریح و جسور است و در مقابل ابوالعلاء همچانکه شیوة اوست غالبا به طور غیر مستقیم به انتقاد از آفات و آسیبهای رفتاری رجال دین میپردازد. یکی از مسائل مهم اجتماعی در طول تاریخ ، عرصۀ دین و آسیب شناسی مسائل مرتبط بـدان بـوده اسـت کـه از دید منتقدان بزرگ اجتماعی در تمامی دوران ها دور نمانده اسـت . در ایـن میـان رفتارهـای رجـال و وابسـتگان دینی در شناساندن حقیقت دین و نحوة تعامل آنها با مسائل دینی در اجتماع بسیار حائز اهمیت اسـت . پـژوهش حاضر، به صورت تطبیقی و با رویکردی اجتماعی به بررسی آفات و آسیب های رفتارهای این قشر اجتماعی در انتقادهای ناصر خسرو قبادیانی و ابوالعلاء معری؛ دو منتقد بـزرگ اجتماعی قــرن چهـارم مـیپــردازد و نشـان میدهد که وضعیت دینی جامعۀ دو شاعر دچار فساد و تباهی ناشی از رفتارهای برخی رجال دین بـوده و از آن به عنوان دامی جهت به بند کشیدن مخالفان و رسیدن به مطامع دنیوی استفاده میشده است . ریا، حیله گـری در مسائل شرعی، پرداختن به ظاهـر دین در عـین تغافـل از حقیقـت آن ، تزویـر، بـیبصـیرتی در مسـائل اعتقـادی، رشوه خواری، ابزاری بودن دین ، تصوف صوفینمایان و... از انتقادهای سازنده ای اسـت کـه در اشـعار منتقـدان دینی و اجتماعی آن روزگار تجلی یافته است . با توجه به حساسیت و رویکرد دینی ناصر خسرو به عنوان حجت شیعیان اسماعیلیه در خراسان ، بسامد این انتقادها و جزئی نگریاش در مسائل دینی، در مقایسه با ابوالعلاء بیشـتر و دقیق تر است . ناصر خسرو در این انتقادها صریح و جسور است و در مقابل ابوالعلاء همچان کـه شـیوة اوسـت غالبا به طور غیر مستقیم به انتقاد از آفات و آسیب های رفتاری رجال دین میپردازد. تع--د القض--ایا الدینی--ة ونق--د س--لوک رج--ال ال--دین م--ن أه-م القض-ایا الاجتماعی-ة ال-تی لم یغف--ل عنه-ا الناق--دون عل-ی م-دی الق-رون والأعص--ار. مم--ا لا ش--ک فی--ه أن للمواق--ف ال--تی یتخ--ذها رج--ال ال--دین وس--لوکهم ال--دینی دوراکب--یرا فی رس-م مع-الم ال--دین وص-ورته الحقیقی--ة فی الس--یاق نفس--ه یرم--ی ه--ذا البح-ث إل-ی دراس--ة الأبع-اد الس--لبیة لرج-ال ال-دین فی الق-رن الراب-ع الهج-ری فی ض--وء ال--ؤی النقدی-ة ال-تی أب-داها ناص-ر خس-رو وأب-والعلاء المع-ری حیاله-ا، ویج-اول لیثب-ت أن الأوض-اع الدینی-ة الس-یئة ال-تی نراه-ا فی الق-رن الراب-ع کانت ولیدة التصرفات الخاطئ-ة لرج-ال ال-دین والت-ی اس-تغلها حم-اة ال-دین للقض-اء عل-ی أع-دائهم ولتحقی-ق مط-البهم الدنیوی-ة . لق-د انتق-د ناص-ر خس-رو وأب-والعلاء المع-ری بع-ض المس-ارات الخاطئ-ة لرج-ال ال-دین فی الف-ترة ال-تی عاش-اها فخ-ص منه-ا بال-ذکر: النف-اق والری-اء، الغ-ش والخ-داع بالمس-ائل الدینی-ة ، الاهتم-ام المف-رط ب-الظواهر الدینی-ة وإهم-ال حقیقته-ا، ممارس-ة التض-لیل ، فق-دان البص-یرة ف-ی ال-رؤی الدینی-ة ، ممارس-ة الرش-وة ، اس-تخدام ال-دین للتوص-ل إل-ی الغای-ات الدنیوی-ة ، التزوی-ر فی التص-وف وغیره-ا مم-ا تعکس-ه الأش-عار والآثار المتعلق-ة بتل-ک الحقب-ة . المنص-ب ال-دینی ال-ذی احتل-ه ناص-ر خس-رو کنقی-ب الفرق-ة الش-یعیة الأسماعیلی-ة فی خراس-ان دفعه إل-ی إبداء حساسیة أکثر وأشد فی انتقاداته لرجال الدین مقارنة بالمعی ؛ أضف إلی ذلک أن آراءه النقدیة کان-ت أش-د ص-راحة وج-رأة من المعری وفی المقابل کان أسلوب النقد لدی المعری أسلوبا هادئا غیر مباشر. آوازه و تأثیر شعر خواجۀ شیراز تنها به ایران و ادب فارسی محدود نمیشود، بلکـه در سـرزمین هـای دیگـر، از جمله جهان عرب ، نیز بازتاب گسترده ای داشته است ؛ این نوشتار، بر آن است تا به معرفـی توصـیفی - تحلیلـی پژوهش های ادب عربی و جهان عرب دربارة حـافظ و در برخـی مـوارد بـه نقـد دیـدگاه هـای آنهـا بپـردازد؛ و همچنین تلاش میکند که بر اساس مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی به بررسی میزان و گسترة حـافظ پژوهـی در ادب عربی و جهان عرب و نیز اثر گذاری شعر و اندیشه حافظ را بر ادب عربـی، بـه ویـژه ادب عربـی معاصـر، بررسی کند. یافته های اساسی این جستار در این است که پژوهش های حـافظ شناسـی در ادب عربـی و جهـان عـرب در چهار حوزه ، انجام شده است : ١. کتاب ٢. ترجمه ٣. مقاله ٤. پایان نامه . افزون بر این ، نویسندگان پژوهش های ذکر شده ، بیشتر با نگاهی مثبـت و مـوازی و بـه دور از فرانگـری یـا فرونگری به تحلیل شعر حافظ پرداخته اند و شعر و شخصیت حافظ بر اندیشۀ برخی از بزرگان و معاصران ادب عربی از جمله : الشواربی، طه حسین ، سید قطب ، البیاتی، الصاوی و... نیز تأثیرگذار بوده است .
Machine summary:
"ناصر خسرو نیز در مضمونی مشابه ، به فریفتگی فقیهان بر کتبی که خوانده و علومی که از آنها آموختـه و در جهت مقاصد خود به کار گرفته اند، اشاره میکند: ایــن قـوم کـه ایــن راه نمــودند، شمــا را زی آتــــش جـــاوید دلـیـــلان شمـــااند ایـــن رشــوت خـواران ، فـقهاانــد شــما را ابـلـیس فـقیـه اســت گــر ایـن هـا فقهاانـد از بــهر قضـا خواسـتن و خــوردن رشـوت فـــتنه همـــگان بــر کـــتب بیـــع و شــرااند رشـوت بـخورند، آنـگه رخصت دهندت نـــــه اهــــل قــــضااند، بـــل اهــل قفــاان (ناصر خسرو، ١٣٨٩: ٢٤٨) ناصر خسرو، با توجه به دقت نظر و کنجکاوی فراوانش در مسائل دینی کـه بـه آنهـا اشـاره شـد، بـه نحوة فریبکاری و حیله گری افراد در مسائل دینی نیز اشاره میکند که افرادی بـا اسـتفاده از «حیلـت » و «رخصت » شرعی احکام شرعی را مطابق میل خود تغییر داده و مردم را فریب میدهند: شاید که بگریند بر آن دیـن کـه فقیهـانش آننــــد کـــه دارنـــد کتــاب حــیل از بـر گـر فقـه بـود حیلـت و محتـال فقیـه اسـت جـــالوت ســزد حــاکم و هـاروت پیـامبر (همان : ١٣٢) ابوالعلاء همچنانکه شیوة اوست غیر مستقیم به رشوه خواری و رشوه ستانی فقیهان اشاره میکند: لش ش ش قش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش د نش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش زل الش ش فش قیش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ه بش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش دار قش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش وم ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ان لأمش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ره فش یش ش ش هش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش م نش ش ش ش جش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش و (معری، ١٩٩٩، ج ١: ٤١٦) «فقیه مانند میهمان ناخوانده به خانۀ مردمی وارد شده است که برای اجرای اوامر او تعجیل میکنند."