Abstract:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی در تغییرپذیری افراد معتاد به تریاک بوده است.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. برای انجام تحقیق 162 نفر از مردان مصرف کننده تریاک براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های طرحواره ناسازگار اولیه یانگ، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید و تغییرپذیری رودآیلند استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 1/ 38 % از واریانس تغییرپذیری توسط متغیرهای دلبستگی ایمن، دلبستگی اجتنابی و طرحواره های ناسازگار اولیه تبیین می شود. همچنین، بین طرحواره های ناسازگار اولیه و دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه مثبت وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی ناایمن در بروز رفتارهای ناسازگار، با اصلاح افکار ناکارآمد و روابط سیستمی می توان انتظار داشت که تغییرپذیری معتادین به تریاک افزایش یابد.
Objective: This study was an attempt to investigate the role of early maladaptive schemas and attachment styles in changeability of opium addicts.
Method: The research method was descriptive-correlation and the number of 162 male opium addicts was selected via convenience sampling. For data collection purposes، Yang's early maladaptive schemas and Collins and Read’s adult attachment scale، and Rhode Island’s changeability scale were used.
Results: The results showed that 38.1% of the changeability variance is predicted by secure attachment، avoidant attachment، and early maladaptive schemas. In the same way، avoidant and ambivalent attachment styles were positively associated with early maladaptive schemas.
Conclusion: Due to the effect of early maladaptive schemas and insecure attachment styles on the incidence of maladaptive behavior، changeability of opium addicts can be expected to increase through the modification dysfunctional thoughts and systemic relations.
Machine summary:
"همانگونه که در جدول 1 مشاهده میشود، بین طرحوارههای ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بیثباتی، بی- اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/شرم، شکست، وابستگی/ بیکفایتی، آسیب پذیری، خودتحول نیافته/ گرفتار، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق، خودانضباطی ناکافی) و تغییرپذیری رابطه مثبت وجود دارد.
اما، بین طرحوارههای ناسازگار اولیه (رهاشدگی/بیثباتی، بیاعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/شرم، وابستگی/بیکفایتی، آسیبپذیری، خودتحول نیافته/گرفتار، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، خود انضباطی ناکافی) و دلبستگی ایمن رابطه معناداری مشاهده نشد.
بر این اساس، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، عدم اعتماد/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/شرم، شکست، وابستگی/بیکفایتی، آسیب پذیری، خودتحول نیافته/گرفتاری، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق، خودانضباطی ناکافی)و دلبستگی اجتنابی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
همچنین بین طرحوارههای ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بیثباتی، عدم اعتماد/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/شرم، شکست، وابستگی/بیکفایتی، آسیب پذیری، خودتحول نیافته/گرفتاری، اطاعت، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق، خود انضباطی ناکافی) و دلبستگی دو- سوگرا رابطه مثبت و معنادار وجود داشت.
با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، میتوان اینگونه نتیجهگیری نمود که از آنجایی که طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای دلبستگی در نتیجه روابط ناکارآمد و افکار خودکار و ارضا نشدن نیازهای هیجانی توسط خانواده به وجود آمدهاند لذا با اصلاح کردن روابط سیستمی در طول درمان و همچنین طرحواره درمانی میتوان انتظار داشت که تغییرپذیری در افراد مصرف کننده افزایش یابد."