Abstract:
هدف این مقاله بررسی جایگاه فرهنگ در رویه سازگاری جویی ج. ا. ایران طی دوره های جنگ و اصلاحات می باشد. برای دستیابی به این هدف، نوعی رویکرد ترکیبی در پیش گرفته می شود؛ یعنی دو مفهوم انسان گرایانه و انسان شناختی فرهنگ از هم متمایز شده و با نظریات روزنا پیرامون سیاست خارجی پیوند می یابد تا رویه های سازگاری جویی از آن استخراج شود. سپس مقوله های استخراج شده از رویکرد نظری روزنا پیرامون سازگاری جویی، در دو متن نمونه (یعنی متن سخنرانی های رجایی و خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل) اعمال شده و مورد بررسی قرار می گیرند. بدین منظور از نوعی روش التقاطی استفاده می شود که مرکب از روش های مقایسه ای و تحلیل محتوا است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در دوره جنگ از نوعی انسان گرایی فرهنگی پیروی شده و رویه سازگاری جویی در سیاست خارجی، «لجوجانه» بوده است اما در دوره اصلاحات از انسان شناسی فرهنگی پیروی شده و رویه سازگاری جویی، «محافظه-کارانه» بوده است.
The article aims to study the impact of culture on the adaptability in foreign policy of I. R. Iran during the War and the Reform Eras. Eliciting adaptability practices in foreign policy، it is necessary to split humanist and anthropologist concepts of culture and combine them with Rosenau’s theory. Then، the elicited categories apply in two sample texts (i.e. Rajaei’s speech and Khatami’s one to the United Nations General Assembly). In this regard، an eclectic method has been used which is constituted of comparative and content analysis methods. The findings show that cultural anthropologism was followed during the War era and ‘intractable’ practice has governed on adaptability in foreign policy. In contrast، cultural humanism was followed during the Reform era and ‘conservative’ practice has governed on adaptability in foreign policy.