Abstract:
یکی از نظریات مهم ابن خلدون در «مقدمه »، نظریه خلافـت اسـت کـه بـا توجـه بـه ضروریات دنیای اسلام ارائه شد. توجه به این نظریه نشان مـیدهـد کـه او توجیـه نظـام خلافت را از اهداف نظری خود در علم عمران میداند و استمرار ایـن نظـام در نظریـه او اهمیت خاصی دارد. در این مقاله ، با مراجعه به کتاب مقدمه ابن خلدون ، با روش اسنادی و با بهره گیری از روش شناسی بنیادین در علوم انسانی، مبانی معرفتی او را بیان مـیکنـیم و کیفیت حضور این مبانی در نظریه خلافت را که به صورت قضیه شرطیه است ، بررسی می کنیم و در پایان نتیجه میگیریم که با وجود مبانی معرفتی مزبور، ابـن خلـدون نمـیتوانـد خارج از این محدوده که عمدتا در مبانی اشعری ریشه دارد، نظریه پردازی کند.
Machine summary:
در این مقاله ، با مراجعه به کتاب مقدمه ابن خلدون ، با روش اسنادی و با بهره گیری از روش شناسی بنیادین در علوم انسانی، مبانی معرفتی او را بیان مـیکنـیم و کیفیت حضور این مبانی در نظریه خلافت را که به صورت قضیه شرطیه است ، بررسی می کنیم و در پایان نتیجه میگیریم که با وجود مبانی معرفتی مزبور، ابـن خلـدون نمـیتوانـد خارج از این محدوده که عمدتا در مبانی اشعری ریشه دارد، نظریه پردازی کند.
ابن خلدون در تقابل با کسانی که وجوب تعیین امام و تأسیس حکومت را نفی می کنند، با گوشزد کردن پایگاه شریعت مدارانه آنان ، استدلال می کند کـه آنهـا بـه وجـوب اجـرای احکام شریعت قائل اند و این امر هم جز در سایه شوکت حاصل نمی شود.
بنابراین لزوم تعیین امام شرعی است و از منظر ابن خلدون عقل در این مـورد توانـایی ندارد؛ لذا بر عامه مردم واجب اسـت کـه از اوامـر خلیفـه و امـام اطاعـت کننـد.
ابن خلدون به ایـن معنا یک اندیشمند واقع گرا است ؛ چراکه در سراسر مقدمه ملاک صـدق تفکـرات خـود را واقعیت دانسته و آن را بهترین دلیل بر مدعای خود مـی دانـد (ابـن خلـدون ، ١٣٧٥، ج ١، ص ٢٦٠، ٣٧٧، ٦٣٧؛ ج ٢، ص ٨٦٦).
ابن خلدون در سراسر علم عمران ، طبیعت را بر اسـاس عـوارض و مقتضـیات موضـوع تبیین می کند و پس از بیان مجموعه ای از این عوارض ، با تأسی به غزالی در ضمن بحث سنت الله ، عادت آنها، طبیعت آنها و طبیعی بودن آنها را مقتضی وجود آنها می دانـد (همان ، ج ١، ص ٦٥ـ ٦٦، ٣٢٢، ٣٩٤ـ ٣٩٥، ٥٨٨).