Abstract:
مقالة پیش رو تلاش دارد تا با در نظر گرفتن اصل «ضبط دشوارتر، برتر است» (lectiodifficlilior)1 و نیز با در نظر گرفتن «ضبط اقدم نسخ» و بررسی «اختلاف نسخهها» به توضیح و تشریح واژة «مری» که از واژگان مهجور شاهنامه است، بپردازد. به همین منظور، به بررسی ضبطهای گوناگون بیتی که این واژه در آن به کار رفته است، پرداختهایم، سپس از بین صورتهای مختلف آن، با توجه به مسائل نسخهشناسی و رویکردهای تحلیلی، واژة «مری» را برگزیده و نظرهای مطرح دربارة آن را در بوتة نقد قرار دادهایم. در پایان نیز معنای این واژه مورد بررسی و تشریح قرار گرفته است. از دیگر سو، واژة «بجای» که در ساختار برخی تشبیهات شاهنامه، استعمال شده، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار، ابتدا ابیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، استخراج شده است و پس از آن، نظرات گوناگون دربارة این واژه، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و در پایان، معنای آن تشریح شده است.
Machine summary:
"به همین منظور، به بررسی ضبط های گوناگون بیتی کـه ایـن واژه در آن بـه کـار رفتـه است ، پرداخته ایم ، سپس از بین صورت های مختلف آن ، با توجه به مسائل نسخه شناسی و رویکردهای تحلیلی، واژة «مری» را برگزیده و نظرهای مطرح دربارة آن را در بوتۀ نقد قرار داده ایم .
٢ـ بجای ابتدا، ابیاتی را که این واژه در آنها به کار رفته است ، از چاپ مسکو نقل میکنیم ، سپس بـه بررسی نظر شارحان و مصححان شاهنامه میپردازیم : الف ) هنگامی که دختر ایرج دیده به جهان میگشاید، در وصف او میگوید: «مــر آن مــاه رخ را ز ســر تــا بپــای تـو گفتـی مگـر ایرجسـتی، بجـای » (فردوسی، ١٣٩٠: ٤٤).
عزیزالله جوینی بیت را همانند کاظم برگ نیسی ضبط کرده اسـت و در توضـیح آن نوشـته : «بجای: برقرار، ثابت (لغت نامه )؛ یعنی: موبد ایوان فریدون را چون سپهر بـرین پنداشـت کـه در جای خود ساکن و آرام ایستاده است و لشکری گران اطراف آن را گرفته » (همان ، ١٣٧٥، الـف ، ج ١: ١٧٨).
از بین اشکال مختلف بیت مورد بحث که ایـن واژه در آن استعمال شده ، با توجه به مسائل نسخه شناسی، این صورت اصیل دانسته شده است : «همـان گـاو دوشــا بـفـرمـانـبـری هـمـان تـازیاسب و هیـون مـری » از دیگر سو، واژة «بجای» که در ساختار برخی از تشـبیهات شـاهنامه بـه کـار رفتـه ، مـورد بررسی قرار گرفته است و با توجه به نمونه هایی که در این مقاله آورده شد، این واژه بـه معنـای «عینا، درست ، درست مانند» است ."