Abstract:
در کتاب های مصور، آنچه به روایت تصویری اعتبار و ارزش بخشیده و بیننده را به خود فر امی خواند، قصه ای بدیع و جذاب تر از نوشتار است. فضایی که مخاطب در هنگام خوانش متن متصور نشده است. چیزی که او را به لحاظ دیداری راضی کند. کتاب خرگو شها، از این دست آثار است که با شیوه منحصربه فرد خالق خود، فضایی فراموش نشدنی را به بیننده عرضه می کند. در این نوشتار، با هم تبحر و شناخت شان تن را از چگونگی پیاده سازی تخیلات خویش را بر روی صفحه دو بعدی کتاب به تماشا می نشینیم. بیانی استعاری از زیرکی بیگانه و ساده دلی بومیان و همچنین، تخریب طبیعت.
Machine summary:
شروع ماجرا نمایانگر این مفهوم است که بومیان جزیره برای زندگی، خود را با طبیعت هماهنگ کردهاند (یا شبیه به آن هستند.
» آمدن آنها با تیرهشدن این بخش از صفحه و رد سیاه رنگ چرخهای ماشین و پای خرگوشها تصویر شده است.
با تمام این موارد، آنچه در این فریم مهمتر به نظر میرسد، نوع بیان تصویرگر از چیزی است که در نوشتار به آن اشاره شده است.
بخش بالایی که نواری افقی از کادر را به خود اختصاص داده و شیوة زندگی بومیان منطقه را نشان میدهد: بخش اصلی که حضور و فعالیت بیگانگان را برای ساخت خانه و کاشانه نمایش میدهد، و فضای بیشتر در صفحه برای خرگوشها، نمایانگر چیرگی و قدرتشان بر کانگوروهاست.
خرگوشها در صفهای منظم آمادة شلیک ایستادهاند و به جای چشمهایشان (یا عینک) چیزی شبیه به ساعت قرار دارد که عقربة همه روی یک عدد تنظیم شده است.
همه چیز برنامهریزی شده است و هیچ زمانی از دست نمیرود و همین موضوع رمز چیرگی خرگوشها بر کانگوروهاست که تصویرگر قصد بیانش را دارد.
او برای نمایش بهتر این وضعیت از طراحی خطی و خطوط خشک و خشن بهره برده و رنگ را از فضای تصویری خویش حذف کرده است.
آیا خرگوش منتظر است تا کانگورو غافل شود و آب باقیمانده را غارت کند؟ یا آب موجود در چاله و انعکاس تصویر آسمان در آن، نوید بخش روزهای بهتری در پیش است؟ این تصمیمی است که دو کاراکتر موجود در صحنه باید برای خود و طبیعت تخریبشدة خویش بگیرند.