Abstract:
صنایع کوچک و متوسط نقش مهمی در توسعه اقتصادی یک کشور دارند و نظریههای مختلف بر اهمیت فناوری اطلاعات در کسب و کارهای کوچک و متوسط تاکید دارند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر پذیرش فناوری اطلاعات در صنایع کوچک و متوسط با استفاده از تلفیق سازههای دو مدل پذیرش فناوری دیویس و نظریه رفتار برنامهریزی شده آجزن است. تحقیق توصیفی-همبستگی حاضر به منظور جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده نموده است. برای این منظور 38 گویه برای سنجش مدل تحقیق تدوین گردید و در اختیار خبرگان حوزه فناوری اطلاعات قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران ارشد کسب و کارهای کوچک و متوسط زیر 50 تن کارکن شهرکهای صنعتی شهر کرمان به تعداد 117
Machine summary:
"شکل(4)- الگوی نهایی عوامل مؤثر در قصد استفاده فناوری اطلاعات در پژوهش حاضر / جدول(4)- الگوی ساختاری مسیرها و ضرایب استاندارد آنها در الگوی نهایی مسیر β P باورهای رفتاری ← نگرش 598/0 000/0 نگرش ← تمایل به استفاده نوآورانههای فناورانه 499/0 001/0 باورهای هنجاری ← هنجار ذهنی 375/0 000/0 هنجار ذهنی ← تمایل به استفاده نوع نوآورانههای فناورانه 375/0 003/0 باورهای کنترلی ← کنترل رفتاری درک شده 182/0 000/0 سهولت استفاده درک شده ← سودمندی درک شده 114/0 646/0 سودمندی درک شده ← تمایل به استفاده نوع نوآورانههای فناورانه 166/0 632/0 سهولت استفاده درک شده ← نگرش 027/0 821/0 کنترل رفتاری درک شده ← تمایل به استفاده نوع نوآورانههای فناورانه 103/0 398/0 باورهای رفتاری باورهای هنجاری 473/0 000/0 سهولت استفاده درک شده باورهای کنترلی 733/0 000/0 نتایج به دست آمده از آزمون مدل تبیین شده نشان میدهد که ضریب رگرسیون برای بررسی تأثیر باورهای رفتاری بر نگرش برابر با 598/0 است و سطح معنیداری نیز برابر با 000/0 بوده و کوچکتر از سطح معنیداری 05/0= α میباشد، لذا در این سطح فرض H0 رد میشود و در نتیجه میتوان گفت که باورهای رفتاری بر نگرش به فناوری تأثیر مثبت و معنیداری دارند.
نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که نگرش در استفاده از فناوری اطلاعات، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و سودمندی درک شده بر پذیرش فناوری اطلاعات در صنایع کوچک و متوسط تأثیر مثبت و معنیداری دارد و این نتایج با یافتههای حاجیها و همکاران (1388) و لی (2009)، همخوانی دارد."