Abstract:
ادبیات امروزین در زمینة حقوق مصونیت دولت از حجم درخور توجهی برخوردار شده است؛ این امر حاصل رخدادهای گوناگونی است که در عرصة مصونیت دولت در جامعة بینالمللی رخ افتاده یا در حال وقوع است. دولتها، به منزلة بازیگران اصلی عرصة روابط بینالمللی، در مواجهه با مسائل متعددـ که به اقامة دعوا علیه آنها یا ارگان و نمایندگان آنها منجر میشودـ حاضر به دستشستن از اختیارات و توان حاکمیتی خود نیستند. این نکتة بسیار مهمی است، زیرا، بهرغم ظهور ارزشهای نوین جامعة بینالمللی، از دهة 1960 به بعدـ که تجلیگاه آن در چارچوب حفاظت از ارزشهای انسانی موجود در قواعد آمره قابل مشاهده استـ و در عصری که سخن از بشرمحوری حقوق بینالملل میرود کمرنگشدن مصونیت دولت در برابر این ارزشها مقولهای است که هنوز تردیدهای بسیاری را در سطح رویة قضایی و دکترین برانگیخته است. آیا چشمانداز مصونیت دولت با حضور قواعد آمره، که هستة سخت نظم حقوقی بینالمللی را تشکیل میدهند، به سر فرودآوردن حاکمیت در مقابل ارزشهای مورد حمایت مزبور ختم میشود؟ یا این گردنفرازی حضور و تا سالها تداوم خواهد داشت؟
International law is the product of sovereignties and in a real sense، of agreements among states. But it has nowadays been asserted that humanity and laws and rights belong to it، to the extent that we can talk about the humanity of international law. In other words، it has been spread in every areas of international law such as international humanitarian law، international criminal law، diplomatic and consular law، international environmental law etc. Therefore، the possibility of conflict between norms and rules of international law is visible in some legal regimes and its branches، and in a wider scope، in international legal order. In this regard، what is controversial in contemporary era of enforcement of international law is conflict and contrast between state immunity and jus cogens norms. This would be seen as a discussion between value and reality. Hence، the current paper aims to address this point and also contemporary transformations regarding these norms.
Machine summary:
"خواهان های یونانی برای اجرای احکام خود به دادگاه ایتالیا مراجعه مـی کننـد کـه طی آن احکام دادگاه بدوی یونان قابل اجرا تلقی مـی شـود؛ از ایـن منظـر و بـا توجـه بـه عـدم اعتراض دولت های آلمان و یونان ، دیوان بین المللی دادگستری اعلام می کند کـه در رأی صـادره در قضیۀ حاضرـ از آنجا که ممکن است توجه به تصمیمات محاکم یونان در قضیۀ دیسـتومو در پرتو اصل مصونیت دولت به منظور ایجاد یافته هایی در ارتباط با درخواست سـوم آلمـان (اینکـه دادگاه ایتالیا با تأیید احکام دادگاه بدوی یونان موجبات نقض مصـونیت دولـت آلمـان را فـراهم آورده است ) ضروری باشدـ دیوان به این نتیجه می رسد که این موضوع کافی است تا نشان دهد یونان منفعت حقوقی دارد که ممکن است با رأی صادره در قضیۀ حاضر تحت تأثیر قـرار گیـرد.
بـا ایـن حـال ، صـدور رأی دیـوان بین المللی دادگستری در خصوص قضیۀ مصونیت های صلاحیتی میان آلمان و ایتالیاـ کـه خـود نشئت گرفته از دیدگاه محاکم ایتالیا و یونان دربارة غلبۀ اعمال قواعد آمرة حقـوق بـین الملـل از جمله جرائم جنگی و منع شکنجه بر قاعدة مصونیت دولت است ـ مـی توانـد تـا حـدود بسـیاری فضای حقوق بین الملل معاصر را در این زمینه تثبیت کند؛ موضوعی که به نظر مـی رسـد دیـوان نیز با توجه به رویۀ موجود در این زمینه و با توجه به دلایلی چون اعمال قاعدة شکلی و مربـوط به آیین دادرسی پیش از اجرای قاعدة ماهوی و همچنین ملاحظات مربـوط بـه صـلح و امنیـت بین المللی مصونیت دولت را در برابر نقض قواعد آمرة ادعایی همچنـان در اولویـت قـرار دهـد ١ ."