Abstract:
فروپاشی نظام دوقطبی زمینه ورود به عرصه جدیدی از مطالعات امنیتی به شمار میرود. ناتوانی جریان غالـب در تعریفی موسع و چندبعدی از مفهوم امنیت ، منجر به پیـدایش مکاتـب نظـری جدیـدی در عرصـه روابـط بین الملل شد. مکتب کپنهاک ازجمله این مکاتب نظری است . این مکتب بـا تحلیـل در سـطح منطقـه ای بـه مطالعه امنیت ملی کشورها میپردازد. یکی از مواردی که بر امنیت ملی کشورها تـاثیری عمـده مـیگـذارد، کیفیت نظام امنیتی منطقه ای است . ساختار نظام امنیت منطقه ای از سوی دولت هـای واقـع در یـک منطقـه خاص جغرافیایی و با هدف تامین امنیت در آن منطقه شکل میگیـرد، چگـونگی شـکل گیـری سـاختارهای امنیت منطقه ای هم میتواند موجبات ارتقای سطح امنیت ملی بازیگران را فراهم کرده و هم کـاهش ضـریب امنیت ملی را موجب شود. مقاله حاضر با رویکردی سازه انگارانه و در چارچوب ساختار نظام امنیت منطقـه ای که متکی بر نظریه امنیت مورد نظر «باری بوزان » اسـت ، بـا روش تبیـین عـی بـه واکـاوی ایـن پرسـش هـا میپردازد که نظام امنیت منطقه ای خلیج فارس در دوره پساصدام چه تاثیری بر امنیت ملی این کشور داشته است ؟ نقش قدرت های منطقه ای و آمریکا در ایجاد این نظم چه بوده است ؟ یافته هـای پـژوهش حـاکی از آن است که نظام امنیت منطقه ای در دوره پساصـدام بـر پایـه تـوازن قـدرت میـان جمهـوری اسـلامی ایـران و عربستان شکل گرفته است . توازن جدید به تشدید رقابـت هـای قـومی- مـذهبی در صـحنه داخلـی عـراق و شکست فرایند دولت سازی و همچنین ناکامی در طرح ریزی سیاست خارجی و منطقـه ای مـنظم و مـدون در این کشور انجامیده است که با حضور قدرت فرامنطقـه ای چـون ایـالات متحـده آمریکـا بـه عنـوان بـازیگری موازنه بخش بر کاهش ضریب امنیت ملی این کشور بیش از پیش افزوده است . هدف اصلی نوشتار حاضر ایـن است که روندها و عوامل موثر در شکل گیری نظم امنیتی نـوین را تشـریح کـرده و پیامـدهای ایـن نظـم بـر امنیت ملی عراق را مورد بررسی قرار دهد.
Machine summary:
مقاله حاضر با رویکردی سازه انگارانه و در چارچوب ساختار نظام امنیت منطقـه ای که متکی بر نظریه امنیت مورد نظر «باری بوزان » اسـت ، بـا روش تبیـین عـی بـه واکـاوی ایـن پرسـش هـا میپردازد که نظام امنیت منطقه ای خلیج فارس در دوره پساصدام چه تأثیری بر امنیت ملی این کشور داشته است ؟ نقش قدرت های منطقه ای و آمریکا در ایجاد این نظم چه بوده است ؟ یافته هـای پـژوهش حـاکی از آن است که نظام امنیت منطقه ای در دوره پساصـدام بـر پایـه تـوازن قـدرت میـان جمهـوری اسـلامی ایـران و عربستان شکل گرفته است .
از سوی دیگر، بـا توجـه بـه اینکـه ایـالات متحـده آمریکا همواره با دیدی واقع گرایانه اهداف و منافع خود را رصد میکند، ایـن پرسـش بـه ذهـن متبادر میشود که آیا آمریکا در دستیابی بـه اهـداف و منـافع خـود در ترتیبـات نظـام امنیـت منطقه ای در خاورمیانه متکی به همان رویکرد واقع گرایانه است ؟ در پاسخ باید گفت که با توجه به ویژگیهای پرتلاطم هویتی و حاکمیت دولتی، تحلیل مسائل امنیتی در کشورهای غرب آسیا فاقد خصوصیات اصلی مورد نظر واقع گرایی یعنی نفوذناپذیری و هویت ملی امن اسـت ؛ بـه ویـژه در مورد جهان عرب ، توپ های بیلیاردی غیرقابل نفوذ واقع گرایی چنـدان صـادق نیسـت ، بلکـه دولت بیشتر شبیه مجموعه ای از ارگانیسم های به هم وابسته است و تنها چیزی که آنها را از هم جدا میکند یک غشای نفوذناپذیر است (هینه بوش ،١٣٩٠: ٢٨).