Abstract:
مقالة حاضر، ضمن توصیف و تشریح ابعـاد و ارکـان نظریـة شرمسـاری بازپذیرکننـده و احصـاء تفاوت های آن با نظریات غربی و ذکر برخی از وجوه برتری آن بر نظریات سابق ، به دلالت هـای عملی و سیاستی آن در بعضی از حوزه هـا از جملـه اجتمـاع ، خـانواده ، مدرسـه ، پلـیس و دادگـاه می پردازد. با توجه به سیطرة نظریة کلاسیک و رویکرد تنبیهی بر نظام عدالت کیفری در ایـران ، غلبة سیاست های اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر فرهنگ فردگرایی و افزایش بیش از پیش نقـش دولت و متخصصان حرفه ای در ادارة امور و نیز تنگ شدن دایرة اجتماع و فضای عمومی به طـور روزافزون ، به نظر می رسد نظریة فوق می تواند به عنوان «پادزهری » بر این جریـان غالـب عمـل کنــد. در عــین حــال ، تاکیــد نظریــة مزبــور بــر مقولــة شــرم و شرمســاری ، وجــدان اخلاقــی ، مسئولیت پذیری و احیای اجتماع و خانواده و تناسب نسبی آن با فرهنـگ دینـی و بـومی ایـران ، جذابیت سیاسی ـ اجتماعی ویژه ای به این نظریه می بخشد.
Machine summary:
با توجه به سیطرة نظریة کلاسیک و رویکرد تنبیهی بر نظام عدالت کیفری در ایـران ، غلبة سیاست های اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر فرهنگ فردگرایی و افزایش بیش از پیش نقـش دولت و متخصصان حرفه ای در ادارة امور و نیز تنگ شدن دایرة اجتماع و فضای عمومی به طـور روزافزون ، به نظر می رسد نظریة فوق می تواند به عنوان «پادزهری » بر این جریـان غالـب عمـل کنــد.
(165 بریث ویت معتقد است که عمده سنت های نظری جرم شناختی و توصـیه هـای سیاسـتی (فایده گرایی ، نئوکلاسیک و لیبرال ـ تسامح گرا) نه تنها در ارتقای فهم و شناخت ما از علـل رفتار مجرمانه و کنترل آن قرین توفیق نبوده اند، بلکه در عمل ، چه بسا بـا تشـویق و تسـهیل «اخته کردن کنترل اجتماعی جرم »، با غفلت از مفهـوم شرمسـاری بازپذیرکننـده ، اساسـا بـه افزایش نرخ جرم در عصر کنونی کمک کرده اند.
بـه نظـر هونـگ لیـو١ (١٩٩٨)، گرچـه نظریـة شرمسـاری بازپذیرکننـده ، تلفیقـی از نظریـه هـای جرم شناختی غربی است ، سه خصلت عمـده و کلیـدی در نظریـة شرمسـاری بازپذیرکننـده وجود دارد که آن را از نظریه های جرم شناختی غربی متمایز می سازد: نخست ، نظریة شرمساری بازپذیرکننده ، به کنترل اجتماعی صبغة اخلاقی مـی بخشـد و عنان کنتـرل را بـه دسـت مردمـان عـادی و خـانواده و اجتمـاع آنهـا بـازمی گردانـد.