Abstract:
ادبیات رسمی ، پر از ادعاهای شاعرانه در مضامین مختلف (مـدح، عشـق ، عرفـان، هجو، هزل، حماسه ، توصیف ، فخر، شکواییه و...) است و هر چند شعر و ادبیات در وجه هنری خود از قیاس و استشهاد و سایر شـیوههـای منطقـی اسـتدلال بـرای اثبات ادعاهای مبالغه آمیز ادبی ، بی نیـاز بـه نظـر مـی رسـد، بـه واقـع شـاعران و سخنوران اغلب برای بیان مافی الضمیر خود و عینیت بخشیدن به مفاهیم ذهنـی ، از بسیاری شیوههای شبیه به روشهای استدلال منطقی (ادعا، پشتیبان، زمینه )، چون تشبیه ، تلمیح ، تمثیل (مثل ، متل ، حکایت )، اسلوب معادله ، مذهب کلامـی ، سوگند و نظایر آن بهره جسته اند. در این میان، بهرهمندی از «فرهنـگ و ادبیـات عامه »، نقش مهمی را در تقویت و تبیین بیشتر مبـانی فکـری و ذهنـی شـاعر در بیان ادبی ایفا می کنـد و بـه عنـوان «پشـتیبان» و «زمینـه »سـاز اثبـات مـدعا، در شیوههای تعلیلی ادبی عمل می کند. این مقاله به بررسی نقش برجستة فرهنگ و ادبیات عامیانه در تحکیم بنیادهای معنایی و استدلالی ادبیات رسمی می پردازد.
Official literature is full of poetic claims in different themes (eulogy، love، mysticism، libel، facetiousness، epic، exposition، glory، complaint and etc.). Although it seems that poetry and literature are not in need of analogy and affidavit and other ways of logical reasoning to prove the exaggerated literary claims، in fact the poets and a literary person usually benefit from methods similar to logical reasoning (claim، evidence، reasoning) like simile، allusion، and allegory (proverb، story and fable)، proverbial method، discursive practices، and oath in order to express what they have in mind and to objectify the abstract concepts. Meanwhile، paying attention to “Folklore” plays an important role in strengthening and explaining the poet’s mental and intellectual principles in literary expression، and it acts like supporting evidence and the background for proving the claim in literary causal methods. This article analyzes the important role of folk literature and culture in consolidation of semantic and rational foundations of official literature.
Machine summary:
) است و هر چند شعر و ادبیات در وجه هنری خود از قیاس و استشهاد و سایر شـیوههـای منطقـی اسـتدلال بـرای اثبات ادعاهای مبالغه آمیز ادبی ، بی نیـاز بـه نظـر مـی رسـد، بـه واقـع شـاعران و سخنوران اغلب برای بیان مافی الضمیر خود و عینیت بخشیدن به مفاهیم ذهنـی ، از بسیاری شیوههای شبیه به روشهای استدلال منطقی (ادعا، پشتیبان، زمینه )، چون تشبیه ، تلمیح ، تمثیل (مثل ، متل ، حکایت )، اسلوب معادله ، مذهب کلامـی ، سوگند و نظایر آن بهره جسته اند.
سـپس تحلیـل شـده کـه چگونه زبان رسمی ادبی از فرهنگ و ادبیات عامیانه به عنوان پشتیبانی قـوی و اثرگـذار، عینی و زیبایی آفرین برای تحکیم مبانی زبانی و ادبی و تعلیلی خود بهرهمند مـی شـود و برای هر بخش از این موارد، مثالهای مکفی آورده شده است .
برای اثبات مدعای خود استفاده کرده است : به بوتراب که شاه بهشت و کوثر اوست فـدای کعـب و تـرابش کواعـب و اتـراب بدان سگی که وفا کرد و بـرد نـام ابـد به پشه ای که غزا کرد و یافت گنج ثـواب (همان: ٧٧) بررسی ساختاری دیگر روشهای تعلیلی در شعر، بیانگر این نکتـه اسـت کـه تمـامی شیوههای استدلالی ادبی (اسلوب معادله ، تمثیل ، ارسالالمثل ، مذهب کلامی ، تشبیه و...
ادبیات رسمی ما برای پر رنگ تر کردن مضامین خود و همچنین برای نفوذ بیشتر در اندیشه و جان مخاطب ، از جلوههای زبانی و رفتاری و عقیـدتی جـاری در زنـدگی مـردم بسیار سود جسته است و بدین گونه (حداقل ) در دو امـر بسـیار توفیـق یافتـه اسـت : ١- حفظ شعائر و نشانه های سنتی و فرهنگی اقـوام و ملـل مختلـف ٢- تقویـت بنیـانهـای زبانی و ادبی و حتی فکری شعر بر پایة عینی ترین نشانه های موجود در زندگی انسان.