Abstract:
حقوق بشر یکی از مهمترین دستاوردهای تمدن غرب محسوب میگردد و طی چند دهه اخیر نفوذ بسیاری در کشورهای جهان داشته و توانسته بر حقوق داخلی آنها تأثیرگذار باشد. اگرچه این حقوق در دست عدهای به عنوان حربه برای پیشبرد منافعشان به کار میرود و بدین ترتیب کارکرد اخلاقی خود را از دست میدهد و عدهای نیز بنا به دلایلی آنرا صرفاً در حد یک آرمان تحققناپذیر تلقی میکنند اما با این حال باید گفت، این مجموعه قوانین به نیت انسانی و به قصد احترام به «کرامت انسان» تدوین شده و در برخی موارد توانسته تا حدودی مثمر ثمر واقع شود. این مقاله در صدد پاسخگویی به دو سؤال بر میآید. اول آنکه چه ارتباطی میان روشنفکران و ایده حقوق بشر وجود دارد؟ به عبارتی حقوق بشر چه اهمیت و جایگاهی برای روشنفکران دارد؟ و سؤال دوم که مرتبط با جامعه ایران دوران پهلوی دوم میباشد این است که روشنفکران دینی در این دوران، چه تعبیری از مفاهیم حقوق بشری داشتند و چطور از آنها استفاده میکردند؟ در پاسخ به سؤال نخست، فرضیه ما آن است که روشنفکران به عنوان مهمترین قشر در هر جامعهای تلقی میشوند که دغدغه برقراری ایده حقوق بشر را دارند؛ چرا که اغلب در آراء و افکارشان به مفاهیم اخلاقی و حقوق بشری توجه داشتهاند. فرضیهای که در پاسخ به سؤال دوم ارائه میشود آن است که در این دوران (پهلوی دوم) متفکران و روشنفکران دینی سعی داشتهاند مفاهیم حقوق بشری را از منابع سنتی استخراج کنند، آنها را بپرورند و در راستای مبارزه با رژیم مورد نظر به کار ببرند.
Machine summary:
آنچه در این نوشتار به دنبال پاسخگویی برای آن هستیم ، این است که اولا به طورکلی چه ارتباطی میان روشنفکران با ایده حقوق بشر وجوددارد؟ و سؤال دوم که مرتبط با جامعه ایران دوران پهلوی دوم می باشد، این است که در این دوران ازآنجاکه حقوق بشر به صورت رسمی موضوعیت می یابد،روشنفکران دینی چه تعابیری در ارتباط باآن داشته اند و چطور ازآنها استفاده می کردند؟ فرضیه ای که در پاسخ به سؤال نخست ارائه می شود این است که به نظر مرسد که در هر جامعه ای روشنفکران (اعم از دینی وغیردینی ) به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان و مروجان مفاهیم حقوق بشری بوده اند که اغلب تلاش هایشان در راستای شناسایی مسائل و مصائب بشری و تحقق بخشیدن به ایده های انسانی وآزادی خواهانه می باشد و فرضیه ای که در پاسخ به سؤال دوم ارائه می شود این است که در این دوران ،روشنفکران دینی ضمن پذیرش حقوق بشر به صورت کلیـ علاوه برآنکه در صدد تطبیق آن با موازین اسلامی و سنتی برآمدندـ به نظر مرسد با توجه به وضعیت نامناسب حقوق بشردرآن دوران ، که اغلب ناشی از سیاست های مدرنیستی محمدرضا پهلوی بوده ،در صدد نوعی مبارزه فکری نیز با این وضعیت برآمده بودند.