Abstract:
«پديدارشناسي دين» يكي از مطرح ترين و پركاربردترين رويكردها در مطالعات دين است. بنابراين، شناخت ويژگي ها و مولفه هاي جوهري اين رويكرد براي دين پژوهان اهميت زيادي دارد. ممكن است تصور بر اين باشد كه پديدارشناسي دين چيزي جز كاربستِ رويكرد پديدارشناسي فلسفي در فهم دين نيست. اما آيا اين رويكرد در تمام ويژگي ها و در ذاتِ خود، عيناً با پديدارشناسي در مفهوم فلسفي مشارك است؟ يا در آن بايد به جست وجوي ويژگي ها و جوهري متفاوت بود؟ و آيا هر عيب و هنري كه براي پديدارشناسي فلسفي صادق باشد بر پديدارشناسي دين نيز صدق مي كند؟ اين نوشتار پس از توصيف و تبيين ويژگي هاي پديدارشناسي، كوشيده است مولفه ها و ويژگي هاي رويكرد پديدارشناسي دين را شناسايي كند تا از آن ميان، جوهري ترين مولفه اين رويكرد را استنباط كند و نسبت آن را با رويكرد پديدارشناسي فلسفي معلوم سازد. حاصل اين جستار بجز آشكار كردن نسبت اين دو، شناخت و تبيين برخي از مولفه ها و ويژگي هاي اختصاصي و متمايز پديدارشناسي دين است كه خود مي تواند به استفاده درست از رويكردي كه چاره اي از به كارگيري آن در بسياري از پژوهش هاي ديني نيست، مدد رساند.
Machine summary:
"در فلسفه نیز همین مفهوم از «پدیدارشناسی» را ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، و بسیاری از اتباع او با تأکید بر تمایز میان فنومنها (آنچه از اشیا بر ما آشکار میشود) و از نومنها (ذوات مکنون اشیا)، بهکار بردند تا بر این نکته تأکید کنند که معرفت ما فقط به پدیدارهای اشیا و امور تعلق میگیرد و ما راهی به «بود» اشیا یا «واقعیت فینفسه» نداریم و بنابراین، علم چیزی جز توصیف پدیدار یا نمود اشیا نیست.
او معتقد است: پدیدارشناسی دین یک رشتة فلسفی نیست، بلکه نظام دادن به واقعیات تاریخی برای درک معنای دینی آنهاست (همان، ص 184) بلیکر فورمول معروفی نیز در باب پدیدارشناسی دارد که در آن وظیفة پدیدارشناس دین را پژوهش در سه بعد پدیدار دینی، یعنی «تئوریا» (نظر یا نظریه)، «لوگوس» (کلمه، کلمة الله)، و «انتلیخیا» (کمال، کمالجویی) میداند (همان، ص 144).
در مفهوم سلبی، پدیدارشناسان دین اصرار دارند که کارشان فارغ از ارزشداوری و تجویز است (رویکرد غیرتجویزی)، و در مفهوم ایجابی، همانگونه که دربارة کموکیف کاربست رهیافت تاریخی در پدیدارشناسی گفتیم، پدیدارشناسان اگرچه مانند دانشمندان علم تجربی خود را صرفا مقید به توصیف پدیدارهای دینی نمیدانند، اما معتقدند: کارشان همواره با توصیف دادههای دینی آغاز میشود.
ویژگیهایی مانند رهیافت تجربی و نیز توصیفی و یا نظاممندسازی پدیدارهای دینی و یا کاربست روش مقایسهای در این رویکرد، آن را از ذات خود، که همانا عبور از پدیدارها به جوهر درونی است، دور نکرده، بلکه دقیقا در همان جهت به پیش برده است."