Abstract:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسۀ نگرش های ناکارآمد، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در افراد دارای سوء مصرف مواد با افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری عبارت بود از: مردان دارای سوء مصرف مواد از نوع تریاک و شیره که به یکی از کمپ های ترک اعتیاد شهرستان ماهنشان مراجعه کرده بودند. همچنین افراد بهنجار این شهرستان جامعه مقایسه را تشکیل داد. برای نمونه گیری تعداد90 نفر افراد دارای سوء مصرف مواد با توجه به ملاکهای ورود و خروج از روش نمونه گیری هدفمند و تعداد90 نفر افراد عادی که از نظر سن و میزان تحصیلات با گروه دیگر همتا شده بودند بصورت در دسترس انتخاب شدند. سپس مقیاس های نگرش های ناکارآمد (DAS-40)، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه در هرسه متغیر معنادار است و افراد سوء مصرف کنندۀ مواد دارای نمرات بالاتری در باورهای ناکارآمد، ناسازگاری و تحریف های شناختی می باشند. نتیجه گیری: این تفاوت ها در طراحی مداخلات بالینی برای درمان حائز اهمیت می باشند.
Objective: The aim of this study was to compare dysfunctional attitudes، cognitive distortions، and difficulty in emotion regulation between people with substance abuse and normal people.
Method: The research method of this study was descriptive and causal-comparative. The population of this study consisted of the men with substance abuse (opium and opium sap) who had referred to one of the rehabilitation camps of Mahneshan city. In addition، the normal people of this city constituted the population of the control group in this study. The number of 90 subjects with substance abuse was selected as the sample units via purposive sampling according to the inclusion criteria of this study. Similarly، the number of 90 normal subjects was selected as the sample units of the comparison group via convenience sampling method. The subjects of both groups had been matched together in terms of age and education level. Then، Dysfunctional Attitude Scale (DAS-40)، Cognitive Distortions Scale، and Difficulties in Emotion Regulation Scale were administered to both groups.
Results: The results showed that there were significant differences between the two groups in all three variables and drug abusers gained higher scores in dysfunctional beliefs، emotional regulation difficulties، and cognitive distortions.
Conclusion: These differences are important in the design of clinical interventions for treatment.
Machine summary:
"از ســوی دیگر رنجبر نوشــری، محمود علیلو، اســدی مجره ، قدرتی، و نجار مبارکی (١٣٩١)، در تحقیقی تحت عنوان مقایســـه راهبردهای مقابله با اســـترس ، کمال گرایی و خودکارآمدی در افراد مبتلا به اختلال مصــرف مواد و افراد بهنجار، نشــان دادند که بین راهبردهای مقابله با اســترس دو گروه در خرده مقیاس های دوریجویی، خویشــتن داری، مسئوولیت پذیری، گریز-اجتناب و حل مسئله تفاوت وجود دارد.
Parker, Taylor, Eastabrook, Schell, Schweizer amp; Wood به این نتیجه رســیدند که افرادی که ســـطح پایین راهبردهای تنظیم هیجانی دارند گرایش به مصـــرف مواد آن هـا نـاشـــی از نـاتوانی در مقـابله مؤثر با هیجان و مدیریت آن ها، به ویژه در شـروع مصـرف مواد میباشـد.
1. Gratz, amp; Roemer جدول ١: آماره های توصیفی متغیرهای مورد مطالعه به تفکیک گروه ها متغیرها گروه ها تعداد میانگین انحراف استاندارد سوءمصرف ٩٠ ١٢٧/٦٣ 26/67 نگرش های ناکارآمد بهنجار 90 107/54 12/05 سوءمصرف ٩٠ 78/01 6/42 تحریف شناختی بهنجار 90 75/49 6/09 سوءمصرف ٩٠ 138/94 9/97 دشواری تنظیم هیجان بهنجار 130/67 90 8/64 برای بررســـی تفـاوت گروه هـا در متغیرهـای مورد مطـالعـه میبـایســـتی از تحلیل واریانس چندمتغیری اسـتفاده شـود.
1. Brown, Lejuez, Kahler, amp; Strong بطورکلی افراد ســوءمصــرف کنندة مواد دارای نگرش های ناکارآمد، الگوهای ناســازگارانۀ تفکر، آشــفتگیهای هیجانی و رفتارهای خود تخدیری هســتند و به واســطۀ داشــتن همین خصــوصـــیات روان شــناختی، در مواجهه با موقعیت های زندگی، دچار احســاســـات و هیجانات منفی میشـوند که این گونه هیجانات ، مهم ترین محرکهای سـوءمصرف مواد و به دنبال آن وابســـتگی به مواد هســـتند."