Abstract:
وجه مقوم و جوهر اصلي معرفت تاريخي نقد است و اجراي دقيق آن بازسازي گذشته را بر مبناي روايات معتبر تضمين مي كند. درواقع دست يابي به فوايد تاريخ، به مثابه منبعي معرفتي، وابسته به وثاقت داده ها و اعتبار رويدادهاي آن است و مورخ، براي اعتبارسنجي مدارك و شواهد تاريخي، به نقدافزارهايي نياز دارد تا معيارهاي شناسايي و تشخيص صحيح و سقيم را در اختيار او قرار دهد. مقاله حاضر، ضمن درنظرداشتن اهميت مبحث نقد تاريخي، با هدف معرفي نقدافزارهاي كارآمد در اين حوزه و ارزيابي قابليت هاي آنان در خوانش متون و كاوش در ميزان اصالت و وثاقت آن ها نگاشته شده است. اين بررسي نشان دهنده ماهيت فرارشته اي نقد تاريخي و نقش مهم تعاملات بين رشته اي در تاريخ است. در نوشتار حاضر مصاديقي از دستاوردهاي علومي چون شيمي، زمين شناسي (در مبحث عمرسنجي و تاريخ گذاري آثار مادي)، حديث (قواعد و احكام مربوط به ترجيح و تعديل)، و منطق (ضوابط مربوط به خطا سنجي و مبحث مغالطات)، كه در نقد تاريخي كاربرد دارند، انتخاب شده اند تا تبيين مباحث به شيوه اي مستدل انجام شود.
Machine summary:
در نوشتار حاضر مصادیقی از دستاوردهای علومی چون شیمی ، زمین شناسی (در مبحث عمرسنجی و تاریخ گذاری آثار مادی )، حدیث (قواعد و احکام مربوط به ترجیح و تعدیل )، و منطق (ضوابط مربوط بـه خطـاسـنجی و مبحـث مغالطـات )، کـه در نقـد تاریخی کاربرد دارند، انتخاب شده اند تا تبیین مباحث به شیوه ای مستدل انجام شود.
مؤلفان کتب روش تحقیق در تاریخ نیز اشاراتی اجمالی به مبحـث نقـد داشـته انـد؛ بعضی از این نویسندگان صـرفا مبـاحثی را در بـاب نقـد بیرونـی و درونـی ارائـه داده (ملایی توانی ، ١٣٨٦) و برخی هم توصیه هایی در باب کاربرد انتقادی شواهد و اسناد مطرح ساخته اند (کلارک ، ١٣٦٢: ٤٦-٤٨).
بـه دنبـال تحـول کاوش های معرفت شناسانه ، به ویژه در حوزة علوم انسـانی و اجتمـاعی ، ایـن نگـرش هـای بدبینانه تاحدی تعدیل شد و تحولات روش شناختی و معرفت شناسـانة قـرن هـای اخیـر، و آرای اظهارشده در باب تاریخ ، نشان داد که ظرفیت تاریخ در دست یابی به حقیقت ، بیش از هر رشتة دیگر، در علوم انسانی و اجتماعی مورد سؤال و مناقشه است و صـحبت هـایی از این دست که «همة تاریخ تاریخ معاصر است »، «تاریخ نهایی یک دوره را هیچ گاه نمی تـوان نوشت » (کار، ١٣٥٦: ١١-١٢، ٣٠)، «به تعداد مورخان می توان تاریخ داشـت »، و«تـاریخ آن است که در مغز مورخ می گذرد» (سروش ، ١٣٧٩: ٢٥٦) مطرح شد.
اظهارات راین بیان کنندة ظرفیت ها و کارکردهای منطق در نقد گزاره های تـاریخی اسـت و استفاده از این ظرفیت برای منتقد به آگاهی او از مبانی استقراء (صدر، ١٣٩٥: ٢٦) و قواعـد قیاس (نبوی ، ١٣٨٤: ١٣٠) وابسته است .