Abstract:
اصفهان نامی آشنا در تاریخ و فرهنگ و ادبیات عربی است زیرا بزرگان و ناموران
بسیاری که از آنان، کتاب ها و آثار پربها و ارزشمند باقی مانده منسوب به این شهر می باشند
البته برخی از این بزرگان منسوب به اصفهان اگرچه در خاندان اصفهانی پای به عرصه وجود
نهاده اند اما در این شهر نزیسته اند.
زبان و ادبیات عربی در اصفهان از قرن چهارم هجری شکل می گیرد و در قرون پنجم و
ششم به اوج خود می رسد به طوری که در سده 4 ق، اصفهان، بغداد ثانی لقب یافت.
در بررسی ادبیات منظوم عربی در اصفهان از سده ی چهارم تا ششم هجری به مضامین
مدیحه سرایی، اشعارحکمی و وصف که بیش از سایر موارد در میان سروده ها به چشم
می خورد و نقطه مشترک میان اکثر آ نهاست پرداخته شده است.
Machine summary:
از قرن سوم هجری کتاب های متعددی در مورد اصفهان و تاریخ علمی و ادبی آن تألیف شده است اما از میان این کتب آنچه که موجود است و بهتر از سایر تألیف به بیان جایگاه و اهمیت شاعران عربی سرای اصفهان پرداخته چهار مورد زیر می باشد: ١- کتاب «یتیمه الدهر» از ابومنصور ثعالبی نیشابوری (م .
ادیب قرن ششم هجری ، اسماعیل بن محمد اصفهانی که از جمله فضلاء روزگار خویش بود قصیده مدحی خود را با پند و اندرز آغاز نموده و عشق های زودگذر دنیوی را عملی بیهوده و موجب گرفتاری و بلا می داند: (خریده القصر، ٢٠٧.
ب) تجدید در معنا و اسلوب مدایح : در عصر جاهلی اگر مدار معنوی شعر حول دو صفت کرم و شجاعت به عنوان صفات اساسی دور می زد در این زمان ، شاعر به ابتکاراتی نو در بیان صفات ممدوح دست زد زیرا بنا به رأی «عزالدین اسماعیل » عاقلانه نمی باشد که نویسندگان وزراء و یا منشی های دربار فقط به کرم و شجاعت مدح گردند بلکه معقولانه آن است که به زیرکی و با هوشی ، دور اندیشی و توانایی در سخن گفتن و آنچه که طبیعت کار ممدوح به صفت مذکور مرتبط است تمجید گردد.
(زیبایی شناسی شعر فارسی ، فاطمه پاکرو، ص ٨٠) بدیع الزمان محمد بن احمد دوائی یکی از ادبای شوخ طبع و بذله گوی اصفهانی می باشدکه اشعار بسیاری در مدح و وصف اصفهان به نظم درآورده است : (خریده القصر، ١ .