Abstract:
ولایت فقیه به عنوان مهمترین تاسیس حقوقی در نظام جمهوری اسلامی ایران در اعمال مستقیم و غیرمستقیم قدرت سیاسی نقش بسیار مهمی دارد. اصلیترین کارویژههای آن، نظارت عالی بر کلیه ارکان نظام و از جمله قوای سهگانه و هماهنگکننده و تنظیمکننده روابط و حل اختلاف میان آنهاست که به طرق مختلف انجام میشود. تفکیک قوا نیز از جمله مفاهیم پذیرفتهشده و پیادهسازی شده در سازماندهی کلان نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران است. سوال این است که نقش و جایگاه ولایت فقیه و ارتباط آن با تفکیک قوا در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران چگونه است و مناسبات میان آنها به چه شکلی تعریف میگردد؟ تفکیک قوا در جمهوری اسلامی ایران، تکنیکی است که قوای سهگانه و دیگر نهادها باید در چارچوب آن و با ویژگیهای خاص خود اعمال قدرت نمایند لکن ولایت فقیه یک تکنیک نیست، بلکه تنها شیوه مشروع حکومت از نظر شیعه در عصر غیبت است. بنابراین از نظر جایگاه، اصل ولایت فقیه بر اصل تفکیک قوا تقدم دارد. از اینرو، قدرت و قلمرو اقتدار ولی فقیه بسیار گسترده بوده و تفکیک قوا نیز تنها ابزاری در خدمت او برای اداره بهتر حکومت است.
Machine summary:
سوال این است که نقش و جایگاه ولایت فقیه و ارتباط آن با تفکیک قوا در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران چگونه است و مناسبات میان آنها به چه شکلی تعریف میگردد؟ تفكيك قوا در جمهوري اسلامي ايران، تكنيكي است كه قوای سهگانه و دیگر نهادها بايد در چارچوب آن و با ویژگیهای خاص خود اعمال قدرت نمايند لکن ولايت فقيه يك تكنيك نيست، بلكه تنها شيوه مشروع حكومت از نظر شيعه در عصر غيبت است.
در این تحقیق به این سوالات پاسخ خواهیم داد که نقش ولایت فقیه چیست؟ و جایگاه آن در نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ و ارتباط آن با تفکیک قوا و در تعامل با تفکیک قوا به چه شکل است؟ به عبارت دیگر، نقش و جایگاه ولایت فقیه و ارتباط آن با تفکیک قوا در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ و مناسبات میان آنها به چه شکلی تعریف میگردد؟ آنچه میتوان مفروض داشت اینکه ولايت فقيه به عنوان مهمترین و اصلیترین نهاد نظام جمهوري اسلامي ايران مطابق قانون اساسي در اعمال مستقيم و غيرمستقيم قدرت سياسي نقش بسيار مهمي دارد.
گرچه، پارهای از اندیشمندان مسلمان معتقدند تفکیک قوای موجود و متعارف، در تاریخ اسلام و در کلمات و سیره امام علی (ع) مسبوق به سابقه است (نائيني،1361: 102)، اما با توجه به بسترهای طرح این نظریه و تکامل یافتن آن میتوان این نظریه را یک امر اعتباری و بشری قلمداد کرد که عقلاً برای جلوگیری از تجمیع قوا و توزیع قدرت آنرا پیشنهاد نمودهاند و از قضا پس از طرح آن، مورد توجه سایر اندیشمندان قرار گرفته و قوانین اساسی غالب کشورها و از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و پیش از آن، قانون اساسی دوره مشروطیت نیز به آن، بها داده و آنرا پذیرفته است.