Abstract:
مسئله مرگ همواره از مهمترین دغدغههای بشر بوده و هرکسی قصد داشته در این زمینه به حقایقی دست پیدا کند و یا به دنبال توجیهاتی برای پذیرش این درد درمانناپذیر باشد. بسیاری از حکما، عرفا و متشرّعان مسلمان، در این باب به بیان نظرات و تحقیقات خود پرداختهاند؛ یکی از آنان که در این موضوع، همچون سایر موضوعات، داد سخن داده است، سنایی غزنوی است. در این پژوهش، برای تبیین عقاید عرفانی، دینی و حکیمانه سنایی، با استفاده از حدیقهالحقیقه، دیوان و نیز مثنویهای وی، ابتدا مطالبی از قبیل: تعریف، شمول و فواید مرگ مطرح و ضمن ارائه تصویری نامحبوب از دنیا، از آن به عنوان مزرعه و آزمایشگاه منزل آخرت یاد شده است؛ سپس برای تکمیل اثبات جاودانگی آدمی، مباحثی نظیر: نسبی بودن پدیده مرگ و نیز ضرورت آن در نظام احسن با تکیه بر قرآن و حدیث ذکر شده است. نتیجه آنکه مرگ پایان حیات آدمی نیست؛ بلکه تحولی رو به رشد و در جهت کمال است که او را در مسیر دستیابی به سعادتها و کمالات اخروی قرار میدهد؛ مجموعه این عوامل سبب میگردد که یقینی به مرگ حاصل شود که ممکن است زندگی محدود دنیوی را در نزد انسان، کمارزشتر از زندگی جاوید آخرت جلوه دهد.
Machine summary:
بنابراين ، مرگ از سـوي کـسي کـه نـسبت بـه عـالم خـاکي چنـين ديـدگاهي دارد، آرزوي بزرگي است : گــر تــو را بــرگ راه مــرگ بــود بـر دلـت قلـب مـرگ بـرگ بـود گــر تــو را هــيچ بــرگ برگــستي اي خوشــا کــت جهــان مرگــستي (سنايي ، ١٣٧٧: ٧٢٤) به علاوه ، پايان دادن به زندگي دنيوي ، نوعي رهايي از تحمل مشق ت هـا و رنـج هـاي ناشي از آن است ، چه مؤمن پيوسته در حال پيکار بـا خواسـته هـا ي نفـس اسـت .
نگاه حکمت آميز: آن جا که سنايي بـه حـديث نبـوي «الّنـاس نيـام اذا مـاتوا انتبهـوا » اشاره دارد (سنايي ، ١٣٨٢: ٦٤)، يا وقتـي مـرگ را مرحلـه اي از زنـدگاني مـي دانـد کـه آدمي در آن به غايت ادراک حقايق عالم هـستي مـي رسـد و چـشم حقيقـت بيـنش بينـا مي گردد (همان : ٣٩٨)، يا جايي که مي گويـد : گيتـي دو در دارد؛ يکـي را قـضا هنگـام توّلد و دو مي را قدر زمان مرگ مي گشايد، يا اين کـه عمـر آدمـي را بـه جـاده اي ماننـد مي کند که در آن در حرکت است و در اين تشبيه نفس کشيدن انسان حکم گـ ام زدن را دارد و شب و روز نيز هم چون فرسنگ هايي فرض شده که طي مي شوند و آدمي با هـر نفس و با سپري کردن شب و روز به مرگ نزديک تر مي گردد؛ هم چنـين تمثيـل کـشتي که بر اساس آن آدميان اعم از فقير و غني مسافر آن محسوب مـي شـوند و کـشتي عمـر علي رغم ميل آنان مسير خود را تا رسيدن به ساحل مرگ طي مي کنـد (زرقـاني ، ١٣٨١: ١٨٢؛ سنايي ، ١٣٨٠: ١١١؛ همو، ١٣٧٧: ٤٢٠) همگي حاکي از نگـرش حکيما نـة سـنايي به پديدة اسرارآميز مرگ اند.