Abstract:
در این عصر، دانش نخستین منبع راهبردی برای انسان ها و سازمان ها محسوب می شود. سازمان هایی موفق هستند که دانش جدید ایجاد کنند، آن را به شکلی گسترده در سراسر سازمان خود توزیع نمایند و به سرعت این دانش جدید را به فناوری ها و محصولات جدید تبدیل سازند. برای موفقیت سازمان ها در این زمینه و دستیابی به قدرت دانش، شناخت مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش امری ضروری به نظر می رسد . فلسفه «مدیریت دانش» به عنوان یک رشته، هم در دیدگاه اسلامی و هم دیدگاه غربی شناخته شده است و می تواند منبع اقتصاد، قدرت و رفاه باشد. تمرکز بر روی فلسفه مدیریت دانش و مقایسه دیدگاه سنتی و نوین آن، منجر به کشف راه های جدیدی می شود که از طریق آن، دانش شناخته، مدیریت و اعمال می شود. هدف این مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش در غرب و بازخوانی و مقایسه آن بر اساس معرفت شناسی دینی و مبانی اسلام با استفاده از روش «فرایند چرخه ای تحلیل» است. پس از درک عمیق تفاوت ماهوی مدیریت دانش در غرب و اسلام، زمینه برای جای گزینی مبانی معرفت شناسی دینی با مبانی موجود فراهم می شود. بدین روی، با جمع بندی و استنباط از تمام مباحث، اطلاعات و نتایج مرتبط با مدیریت دانش اسلامی و غربی به عمل می آید. در این تحقیق، مشخص شد که کسب دانش، نگه داری ، به کارگیری و انتشار آن، چرخه حیات یا فرایند مدیریت دانش از منظر منابع اسلامی هستند. همچنین فرایند مزبور از سکوت تا انتشار دانش، همگی فرایندی پویا و پیوسته به شمار می روند و توقف و گسست در هر چرخه یا فرایند، کل حیات مجموعه را به مخاطره می اندازد، و بعکس، حرکت مستمر و تکاملی دانش نه تنها موجب خلق دانش جدید در سازمان می گردد، بلکه تصمیم گیری را بهبود می بخشد، مزیت رقابتی پایدار را برای سازمان ایجاد می کند و به طور کلی، عملکرد سازمان را می افزاید.
Machine summary:
"چهار گفتمان موجود در قلمرو مطالعات مدیریت دانش در تمدن غرب (اسکالتز و استابل ، ٢٠٠٤) بعد معرفت شناختی دوگانگی(duality) دوگانه گرایی(dualism) اختلاف (عدم توافق ) گفتمان محاوره ای(پست مدرن ) استعارة دانش : نظم و انضباط (قریب ٣ درصد از ادبیات ) نقش دانش در سازمان ها: ساختارشکنی ادعاهای دانش جمع بندی شده ، خلق دانش های چندگانه گفتمان انتقادی استعارة دانش : قدرت (قریب ١ درصد از ادبیات ) نقش دانش در طبقه محروم سازمانی: اصلاح نظم اجتماعی اجماع (توافق ) گفتمان ساخت گرایی (تفسیری) استعارة دانش : ذهن (قریب ٢٥ درصد از ادبیات ) نقش دانش در سازمان ها: هماهنگی کنش ، بافت مشترک، کشف ارزش های یکپارچه ، ایجاد فهم گفتمان نوکارکردگرایی(اثبات گرایی هنجاری) استعارة دانش : دارایی (بیش از ٧٠ درصد از ادبیات ) نقش دانش در سازمان ها: روشنگری پیشرو، پیش بینی، کاهش بیاطمینانی، تلخیص بهینه منابع الگوی پایه های ساختمان دانش این روش توسط پروبست ، گیلبـرت ، راوب و همکـاران (٢٠٠٠) بـه نـام «روش پایـه های (سـنگ بنای) ساختمان مدیریت دانش » نام گذاری شده است (گیلبرت و همکاران ، ٢٠٠٠).
روشن است که شکل گیری مسئلۀ مدیریت دانش در غرب نیـز مبتنـی بـر مبـانی معرفتـی و عوامـل غیرمعرفتی خاصی (نظیر گسترش جامعۀ اطلاعاتی و جامعۀ دانشی با استفاده از فناوریهای اطلاعـاتی و ارتباطی) است که بدون شناخت این مبانی و عوامل ، درک درستی از این مسئله و نظریه های وابسـته بـه آن در این تمدن به دست نمیآید و برای مقایسۀ این مدیریت دانش با مـدیریت دانـش مطلـوب تمـدن دینی، نمیتوان به اشتراک لفظ مدیریت دانش اکتفا کرد."