Abstract:
از اصلیترین رویکردها در نقدهایی که درباره شعر سهراب سپهری نوشته شده است، گزارش بنمایههای زبانی و معنایی و هنری برخاسته از جهانبینی عرفانی است. در این گزارشها دو گرایش به چشم میخورد: اثبات عرفانی بودن اندیشه و شعر سهراب سپهری و متقابلا انکار و نفی و حتّی تمسخر آن. در این مقاله ابتدا به طرح این مسئله پرداخته شده و در ادامه، نسبت سپهری با عرفان تبیین و پس از آن آرای موافقان و مخالفان عرفانگرایی سهراب نقل و نقد شده است.
Machine summary:
به واقع سـهراب سـپهري ، بـا روي آوردن بـه عرفـان هنـدي ، بوديـسم و آيـين ذن و گنجاندن بن مايه هاي فکري اين آيين ها در شعرهايش ، آن هم در سال هايي که گـرايش عمدة هنرمندان به سوي هنر متعهد بود و پديدة شعر چريکي پاي به عرصـه ادبـي ايـران گذاشته بود، چنان خروسي بي محل ، سخن از عرفان هندي سرداد و برابر بـا آن چـه کـه در بالا از ويژگي هاي فرهنگي و سنتي ايرانيان گفته شد و نيز شرايط اجتماعي و سياسي آن روزگار، عاقبت اين خروس بي محل (و نه خروس جنگـي !)۱ پـيش بينـي شـده بـوده است ۲.
۳. آراي گوناگون دربارة عرفان گرايي سهراب در اين جا بايسته مي بينم که برخي از آرايي را کـه دربـارة پديـدة عرفـان گرايـي در شعر سهراب سپهري گفته و نوشته شده است ، بياورم ؛ نخست آراي کساني را مـي آورم که به اصالت انديشه هاي عرفاني در شعر او و عارف بودن وي باور داشته و دارنـد و بـه دنبال آن ، آن چه را که مخالفان و منکران ايـن امـر گفتـه و نوشـته انـد، خـواهم آورد؛ و فاش مي گويم که در اين باره ، خود را در ميان دستة دوم مي بينم و اگر در اين راه برابـر آراي استاد فرزانه ام ، دکتر سيروس شميسا عرض اندامي شده است به تبع مجوزي است که ايشان در اين باره صادر فرموده اند: «...