Abstract:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تفکر استراتژیک بر ظرفیت تغییر سازمانی در مراکز آب و فاضلاب استان یزد انجام شد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی، از نظر روش گرداوری دادهها توصیفی- همبستگی و همینطور از نظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری شامل 190 نفر از کارکنان خط مقدم و مدیران بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 123 نفر بهعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. بهمنظور گرداوری دادهها از پرسشنامه تفکر استراتژیک لیدکا (1998) و ظرفیت تغییر سازمانی جاج (2009) بهره گرفته شد. پس از جمعآوری پرسشنامهها، توصیف دادهها از طریق میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی و جدول از طریق نرم افزار Spss و استنباط آماری دادهها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS 2 در دو بخش مدل اندازه گیری و بخش ساختاری انجام پذیرفت. در بخش اول ویژگی های فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا مختص PLS بررسی گردید. در بخش دوم، ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیههای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. یافتهها نشان داد، درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به مولفههای پژوهش مناسب بود؛ همچنین تفکر استراتژیک و هریک از مولفههای آن بر ظرفیت تغییر سازمانی تاثیر داشت.
Machine summary:
"همچنین جهـت بررسـی رابطـه هـر یـک از اجـزای تفکـر اسـتراتژیک و ظرفیـت تغییـر سازمانی، پنج فرضیه فرعی مبنی بر وجود تأثیر هر یک از عناصـر دیـد سیسـتمی، تمرکـز بـر هدف، فرصت جویی هوشمندانه ، تفکر در زمان و فرضیه محوری بر ظرفیت تغییـر سـازمانی در این پژوهش مورد آزمون قرار گرفته است t مـدل مفهـومی پـژوهش در شـکل ١نمـایش داده شده است : 5t Sae@bj L 6n (aIKb رهبری قابل اعتماد تفکر استراتژیک پیروان خوشبین قهرمانان توانمند مدیر میانی درگیر تفکر سیستمی ظرفیت تغییر سازمانی فرهنگ پاسخگو فرهنگ نوآوری سیستم ارتباطی شکل ١- مدل مفهومی پژوهش (تفکر استراتژیک لیدکا، ١٩٩٨؛ ظرفیت تغییر سازمانی جاج، ٢٠٠٩) ٣.
به عبارت دیگر مدیران عـاملی کـه آنچنـان بـرای دسـتیابی بـه نتـایج کوتـاه مـدت، برآورده ساختن انتظارات غیر رسمی، غلبه بر رکـود و محـدودیت هـای محیطـی تحـت فشـار هستند که به تعبیر جاج (٢٠١١) راهی جز فرامـوش کـردن تفکـر بلندمـدت پـیش روی خـود نمیبینند و مجالی برای برنامه ریزی اسـتراتژیک و بلندمـدت نمـییابنـد، مـیتواننـد بـا اتخـاذ رویکرد تفکر استراتژیک در تحلیل ها و تصمیم گیریهای خود و تقویت این قابلیت سـازمانی و عناصر سازنده آن در خود و تیم مدیریتی سازمان، ضمن دنبـال کـردن اهـداف بلندمـدت، ظرفیت سازمان خود را برای مواجهه با چالش های آتی نیز افزایش بخشند (جاج، ٢٠١١)t همچنین با توجه به تأیید فرضیه های پژوهش و تأثیر مثبت و معنـیدار میـان هـر یـک از عناصر تفکر استراتژیک با ظرفیت تغییر سازمانی (جدول ٥)، میتـوان نتیجـه گیـری کـرد کـه تقویت هر یک از پنج متغیر دید سیستمی، تمرکز بر هدف، فرصت جـویی هوشـمندانه ، تفکـر در زمان و فرضیه محوری در تیم مدیریتی سازمان با افـزایش ظرفیـت تغییـر سـازمانی همـراه خواهد بودt عنصر فرصت جویی هوشمندانه بیشترین تأثیر را با ظرفیت تغییر سازمانی بـا ضـریب ٠/٣٤٢ را نشان داد و بعد از آن فرضیه محوری با ضریب ٠/٢٤٨ در جایگاه بعدی قرار گرفت ."