Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی تمایز علم دینی از علم غیر دینی در نگاه مخالفان است در این رابطه معتقدند که ملاک و معیاری بر این تمایز وجود ندارد. برای اثبات این مطلب سه مقوم فرضی علم، موضوع ـ روش ـ غایت را در مقام ثبوت و اثبات بررسی می کند. لذا در مقام ثبوت، دینی بودن را به هیچ معنایی نمی پذیرد، اما در مقام اثبات، بین مقام داوری و مقام گردآوری تفکیک می کنند و مدعی می شوند که تنها در مورد مقام گردآوری است که می توان سخن از علم دینی به میان آورد. نتیجه این شد که اولا سخنان آنها معلول نوعی مغالطه است که از خلط بین مقام ثبوت و مقام اثبات نشات گرفته است و ثانیا برخی از مدعیات وی برخلاف سایر مبانی علم شناسی ایشان می باشد و ثالثا بخشی از مدعیاتش بدون دلیل و برخلاف واقعیت های تاریخ علم است.
Machine summary:
"اما اگر آنها را واقع گرایانه معرفی کند، آن وقت سؤال این است که آیا روش تجربی، ما را به واقعیتی غیر از آنچه روش عقلی رسانده، میرساند؟ یعنی اگر نسبیتگرا نباشیم و حقیقت را واحد بدانیم، آنگاه اگر علمی که در ظاهر، کاملا تجربی است، برای مثال به ما گفت «انسان یک ماشین مادی است» یا «حیات حاصل یک سلسله واکنشهای شیمیایی بین سلولی است»، اما علوم کاملا عقلی گفتند که «آدمی بعد مجرد دارد»و «حیات، وصف روح است»، آیا خواهیم گفت که هر دو دسته، سخنان درستی است، اما چون روشهای ما متعدد بوده با هم متعدد شده اند؟ و آیا این چیزی جز نسبیت معرفت شناختی است؟ (سوزنچی، 1389 الف: 60 ـ 31) و نیز در مورد تعریف علم به غایت، ایشان میگویند: « وقتی که میگوییم یک علم موضوع ندارد و غرض و غایت باعث شده که یک دسته از مسائل کنار یکدیگر نشانده شوند و هدف شخص عالم را برآورند، در واقع میخواهیم بگوییم که ما اصلا علمی نداریم، در اینجا چند علم برای برآوردن یک غرض همکاری میکنند و هریک موضوع خودشان را دارند و به دلیل موضوع داشتن، دیگر اسلامی و غیر اسلامی معنی ندارد»."