Abstract:
اشراف و نجبا از طبقات بالای جامعه ساسـانی بـوده و روسـای خانـدان هـا، طبقـه اعـلای اشرافی را تشکیل میدادند. آن ها نقش مهمی در امور کشوری و لشکری داشتند، اتحاد این اشراف با یکدیگر و به ویژه با روحانیـان ، بیشـتر اوقـات بـرای پادشـاهان ، مایـه ی تهدیـد سلطنت و یا موجب بروز اختلال در امور کشور میشد. از این رو پادشاهان سیاسـت هـایی را در جهت کاهش نفوذ اشراف و نجبا به کار میبردند، از جمله : قباد برای سـرکوبی نجبـا به حمایت از مزدک پرداخت . اما انوشیروان مقتدرانه توانست این طبقه را در قیـد اطاعـت بسته و تا حدی هم حس غرور و کبر اشراف را، راضی نگاه داشـت . ولـی هرمـزد از ایـن تدبیر غفلت کرد و عداوت آن طایفه ، موجب بر باد رفتن تـاج و تخـت پادشـاهی او شـد. خسرودوم برای آکندن گنج ، هم رعایا را میآزرد، هم بزرگان را رنجیده خاطر میکرد و بـه همین دلیل تبدیل به شاه منفوری گشت ، تا این که بهرام چوبین توانست در مقطعی از زمان با مساعدت بی دریغ افراد خاندان به مقام شاه ساسانی نائـل شـود؛ ولـی سـرانجام خسـرو پرویز موفق به گرفتن سلطنت شد. در اینجا بیان این نکته ضروری است که اشراف و نجبـا علی رغم این سیاست ها همواره توانستند نفوذ و تاثیر سیاسی خود را در همه ی تحـولات داشته باشند و مانعی در برابر قدرت پادشاه باشند. اما دوره بعد از خسرو پرویـز تـا تسـلط مسلمین بر ایران ، که زمان ضـعف و انحطـاط دوره ساسـانی اسـت ، بـا توجـه بـه ضـعف سلطنت ، پادشاهان هیچ اراده ای از خود نداشتند و بازیچه ای در دست اشراف و نجبا بودنـد و این آخرین دوره تحولات سیاسی عهد ساسانیان بود، و این جدالها شاهنشـاهی ساسـانی را ضعیف کرد، تا اینکه حمله اعراب مسلمان اساس آن را بـر انـداخت . در ایـن مقالـه ، بـا / توجه به ماهیت موضوع ، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است . با استفاده از روش تحلیل تاریخی به ارائه و تدوین مطالب تاریخی در رابطه با سیاست هـای دولـت ساسـانی «از قباد تا پایان دولت ساسانی» در جهت کاهش نفوذ اشراف و نجبا می پردازد.
Machine summary:
"اما دوره بعد از خسرو پرویـز تـا تسـلط مسلمین بر ایران ، که زمان ضـعف و انحطـاط دوره ساسـانی اسـت ، بـا توجـه بـه ضـعف سلطنت ، پادشاهان هیچ اراده ای از خود نداشتند و بازیچه ای در دست اشراف و نجبا بودنـد و این آخرین دوره تحولات سیاسی عهد ساسانیان بود، و این جدالها شاهنشـاهی ساسـانی را ضعیف کرد، تا اینکه حمله اعراب مسلمان اساس آن را بـر انـداخت .
اما قبل از این که وارد بحث سیاست های پادشاهان در جهت کاهش نفوذ اشراف و نجبـا شـویم ، سوالاتی در اینجا مطرح میشود، که ، چرا پادشاهان تلاش میکردنـد تـا از نفـوذ اشـراف و نجبـا در / دولت ساسانی بکاهند؟ مگر چه خطری از جانب آنان احساس می شـد کـه پادشـاهان را وادار مـی کرد تا سیاست هایی را در پیش بگیرند تا مانع از قدرت و نفوذ بیش از حد اشراف و نجبا شوند؟ سیاست هایی که پادشاهان در جهت کاهش نفوذ اشراف ونجبا «از قباد تا پایـان دولـت ساسـانی» به کار میبردند، چه بود ؟ چرا نفوذ اشراف و نجبا فراز و فرود داشت و دستخوش تغییر می شد ؟ و پاسخ خواهیم دادکه : آنان از طبقات بالای جامعه ی ساسانی بوده و روسای خانـدان هـا، طبقـه ی اعلای اشرافی را تشکیل میدادند."