Abstract:
خوارج گروهی از یاران امیرالمومنین علی (ع ) بودند کـه در جنـگ صـفین در لشـگر وی حضـور داشتند. جنگ در مراحل پایانی خود بود و یاران علی(ع ) به پیشاهنگی مالک اشتر در حال برچیـدن بساط جور و تزویر معاویه بودند که ناگهان به مکر و حیله عمروبن العاص قرآنها را جمـع آوری و بر سرنیزه ها کردند و گفتند که بین مـا و شـما کتـاب خـدا حکـم اسـت . یـک عـده از اصـحاب امیرالمومنین همچون «سلیمان بن صرد خزاعی، عمرو بن حمق خزاعی، عدی بن حـاتم ... بـر ادامـه نبرد اصرار داشتند و مالک با تعدادی از یاران وفادار خود به این مکر عمروعـاص اعتنـایی نکـرده و به پیشروی خود ادامه می داد. در سوی دیگر، بخـش بزرگـی از سـپاه علـی(ع ) کـه در میـان آنهـا کسانی چون « اشعث بن قیس ، سفیان بن ثور، خالد بـن معمـر و عثمـان بـن حنیـف از نـاموران و سرکردگانشان بودند، هشدارها را نادیده گرفتند و فریب ظاهر سازی عمروعاص را خـورده بودنـد، خدمت حضرت رسیدند و درخواست کردند که فورا به مالک دستور بدهد جنگ را کنـار بگـذارد و قرآن میان سپاه عراق و سپاه شام حکم باشد. علی رغم نصیحت های علی(ع ) به گـروه خـوارج و توضیح حیله بالا بردن قرآنها و بر حذر داشتن آن ها از ایـن نیرنـگ حسـاب شـده ، آن هـا اطاعـت نکرده و علی را تحت فشار قرار دادند که تو به ما دستور می دهی بـا اهـل کتـاب مبـارزه کنـیم در حالیکه آن ها کتاب خدا را بین خود و ما حکم قرار داده اند. سرانجام علی(ع ) در اثر فشار این گروه خشکه مقدس که فقط از قرآن و مبـانی اسـلام ، ظـاهر آن را گرفته بودند و در حقیقت از باطن آن هیچ خبری نداشتند، تحت فشار قرار گرفت که یـا دسـتور به بازگشت مالک بدهد و یا این که خودش کشته خواهد شد. .بنابراین در حالیکه مالک نزدیک خیمه گاه معاویه بود، به دسـتور علـی(ع ) برگردانـده شـد. همـین گروه خشکه مقدس که تحت تاثیر نیرنگ عمروعـاص و معاویـه پیـروزی مسـلم را از دسـت داده بودند، بار دیگر در برابر انتخاب های علی(ع ) – عبدالله بن عباس و مالک اشـتر- بـرای نماینـدگی ____________________________تاریخ دریافت : ١٣٩٣/١٢/٢٥ تاریخ پذیرش : ١٣٩٤/٢/١٧ / در جریان حکمیت مخالفت کردند. و ابوموسی اشعری که روابط حسنه ای هم با علـی(ع ) نداشـت را به وی تحمیل کردند. که در نهایت عمروعاص نماینده معاویه در جریان حکمیت در یـک بـازی تعارف سیاسی، ابوموسی اشعری را مغلوب خود کرد و سـرانجام در نتیجـه حکمیـت ، علـی(ع ) از خلافت خلع و معاویه به خلافت منصوب شد. اینجا بود که گـروه فریـب خـورده سـپاه علـی (ع ) فهمیدند، اشتباه کرده اند ولی این بار اشتباه خود را طور دیگری توجیه کردند؛ گفتنـد اشـتباه مـا در این بود که ما حکمیت را قبول کردیم و قبول حکمیت کفر است ، داوری کردن انسـان کفـر اسـت چون «لاحکم الا لله » حکم مال خداست . دائما میگفتند این کار غلط بود، ایـن کـار کفـر بـود. بـار دیگر سراغ علی(ع ) آمدند که تو هم باید توبه بکنی. یکی از مورخان در این زمینـه اظهـار مـیدارد: «جای بسی شگفتی است که این گروه به رغم آن که ، ابتدا با اصـرار علـی (ع ) را وادار بـه حکمیـت کردند و شمشیرها را برهنه بالای سر مبارک او گرفتند او را مجبور کردند سرلشگرش ، مالـک اشـتر را ازمیدان نبرد بازگرداند و حکمیت را در حضور جمع بپذیرد، در پایان بر انکار حکمیـت بشـدت اصرار ورزیدند و از هر سو فریاد رآوردند: یا علی «لا حکـم الا الله » مـا نمـی خـواهیم کـه افـرادی 1 درباره دین خدا حکم کنند». انشعاب این گروه نسبتا زیاد از سپاهیان علی (ع )، زخـم تـازه ای بـر پیکـر جامعـه اسـلامی بـود و شکاف جدیدی در میان مسلمانان پدید آورد و گروهی تندرو و غیر قابل انعطاف و خود خـواه بـه نام خوارج به وجود آمدنـد کـه خـود را سـخنگو و نماینـده شـرع و تنهـا وارثـان اسـلام راسـتین میدانستند و دیگران را در فهم اسلام تخطئه میکردند. بهترین منبع برای بررسی سیر تحولات خوارج در دوران خلافت امیرالمومنین ، نهـج البلاغـه اسـت که در این گفتار تلاش می کنیم از منظر این منبع اصیل به خوارج بنگریم .
Machine summary:
"١ علـی(ع ) در خطبه دیگر همین پاسخ را به عبارت دیگر بیان میکند و میفرماید: «هردو نفر برای این برگزیده شدند که آنچه را قرآن زنده کرده ،زنده سازند و آنچه را که آن را میرانیده است بمیرانند (حق را احیاء و باطل را نابود سازند) احیاء قـرآن گردهمـائی بـر آن ، میراندن قرآن جدایی از آن است اگر قرآن ما را به سوی شامیان سوق دهد باید از آنـان پیـروی کنیم ، و اگر آنان را به سوی ما سوق دهد باید از ما پیروی کنند من شری را بـه سـوی شـما را 2 فریب ندادم ، شما را گول نزدم ، و مشتبه نساخته ام » سوال دیگری که خوارج مطرح می کردند این بود که جنگ صفین منجـر بـه ایـن شـد کـه حکمیت پیش بیاید، چرا در جریان حکمیت شما مهلت دادین کـه ابوموسـی و عمروعـاص در مکانی غیر از صفین به شور و مشورت بشینند.
أمیر المؤمنین علیه السلام فرمود: و اما پاسخ اعتراض شما به اینکه مـن پـس از پیـروزی در جنگ جمل اموال و اسلحه ها را تقسیم نمودم ولی از اسـارت زنـان و اطفـال ممانعـت نمـودم ، برای این بود که به مردم بصره نیکویی و منت بگذارم ، همان طور کـه رسـول خـدا صـلی اللـه علیه و آله در فتح مکه با قریش چنین رفتار و معامله نمود، هر چنـد اهـالی بصـره در حـق مـا ستمکاری و ظلم کرده بودند، ولی زنان و اطفال که گناهی نداشتند، و مـا را شایسـته نبـود کـه ایشان را به جرم ستمکاران مؤاخذه کنیم ، و گذشـته از ایـن اگـر مـن چنـین اجـازه ای مـیدادم کدامیک از شماها قادر بود عایشه زوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله را به اسارت بگیرد؟ 2 خوارج گفتند: ما این پاسخ شما را نیز پذیرفتیم ."