Abstract:
منطق الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به دلیل تداخل عرفان و تاریخ، اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه مند و عارف ابن الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با وجوداین، تاریخ می تواند، بهترین موید عرفان باشد، به شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حب وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می کند. عطار در مقدمه منطق الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل قبولی از اصول عرفانی عدول می کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادعا در مقدمه منطق الطیر است.
Mantiqu't-Tair، a description of human love for self-scrutiny and meeting with God، is the most significant mystical work of Attar in the form of allegory of birds in search of Simurgh or phoenix. The contradictory presence of the author as a mystic and a historian at the beginning of the book is astonishing. Although the introduction is short and distinct from the mystical text، it is of great importance owing to the interaction of mysticism and history. The historian tries to discover the truth based on the valid documentations and through a retrospective look into the past and carefully analyzing the accuracy of historical quotes and reviews whereas the mystic avoids politics and analysis. In general، history is independent of mysticism but it is the best support for the mystic. Attar is a creative mystic in the sense of innovating mystical symbols and sometimes creating historical characters out of mystical symbols، while he is oblivious to the judgment of history. Symbolizing the historical figures and disregarding the historical documentations، in addition to invalidating his judgment of the individuals، have other outcomes، including a crisis of reasoning and a rejection of mystical principles that Attar himself adheres to. This study is conducted to prove this claim in the introduction of Mantiqu't-Tair.
Machine summary:
"این ابیات نشان می دهد که عطار با نهج البلاغه مأنوس نبوده ، یا شاید در صحت انتساب آن به حضرت امیر شک داشته است و راه های دیگری از جمله رجوع به منابع تاریخی را نیز تجربه نکرده یا نتوانسته با اعتماد به تاریخ روایی ، تحلیل درستی از حوادث تاریخی داشته باشد، تا جایی که سخن گفتن با چاه را، که فی نفسه فضیلت به حساب نمی آید، بلکه بر تنهایی حضرت امیر(ع ) و سلطة دروغ و نفاق بر جامعه دلالت میکند، در ردیف محاسن ایشان ذکر می کند.
عدم آگاهی عطار از اقتضای زمان و بیتوجهی او به تفاوت نوع مسئولیت حضرت علی (ع ) در جایگاه خلیفه در زمان عایشه ، یا شهروند معمولی در زمان ابوبکر، موجب میشود که این عارف نامدار بگوید: وان که با دختر تواند جنگ کرد داند او سوی پدر آهنگ کرد (عطار، ۱۳۷۸: ۵۵۹) گاه در جوش آمدی از کار خویش گه فروگفتی به چه اسرار خویش در همه آفاق همدم می نیافت در درون می گشت و محرم می نیافت (همان ، ۴۷۷-۴۷۸) در تاریخ طبری آمده است : چنان بود که علی در زندگانی فاطمه جمعی را اطراف خود داشت و چون فاطمه درگذشت کسان از دور وی پراکنده شدند..."