Abstract:
در جوامع روایی و کتب تفسیری و اسباب نزول، برای بسیاری از آیات و سورهها، سبب نزول گزارش شده است. اما از آنجا که تمام روایات اسباب به صحت نپیوسته است، محققان را بر آن داشته تا به ارزیابی سند و محتوای آنها همت گمارند. 12 سوره اولِ جزء 30 قرآن آکنده از روایات اسباب نزول میباشد که تاکنون تحقیقی بایسته و شایسته در زمینه ارزیابی سند و محتوای آنها انجام نشده است. در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی تمامی روایات این بخش را - که ذیل 9 سوره، روایت اسباب نزول گزارش شده بود - گردآوری شده و از هر دو جنبه سند و متن مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در بررسیها مشخص گردید که روایات از جهت سند به دلیل یک یا چند اشکال رجالی یا درایهای همچون: ارسال و انقطاع سند، راویان ضعیف، عدم استناد روایت به صحابی شاهد نزول؛ ضعیف می باشند و از جهت متن نیز - جز روایت امام صادق(ع) ذیل سوره عبس - به دلیل یک یا چند اشکال محتوایی مانند: عدم صراحت تعبیر راوی برای بیان سبب نزول، ناسازگاری با سیاق سوره، عدم مطابقت با دیگر آیات قرآن، مخالف بودن با روایات ترتیب نزول، عدم سازگاری با تاریخ قطعی، عدم تأخر نزول آیات با واقعه، همزمان نبودن قصه با نزول آیات، مهم نبودن قصه، ناسازگاری با جایگاه پیامبر(ص)، وجود اضطراب و اختلاف روایات ذیل یک سوره، مخدوش میباشند. در نهایت با فرض صحت این گزارشها حداکثر میتوان گفت اغلب آنها اجتهاد و تطبیق راوی بر آیات قرآن میباشد.
There are many narratives in traditional and exegetical works about occasions of revelation of the Qur'an. Because of weakness of these kinds of narratives both in chain and text many of the scholars believe that their evaluation is necessary. There are some traditions regarding occasion of revelation of first twelve chapters of the thirties part of the Qur'an، but there is no any academic and scientific evaluation about them. That's way this research intends to do this necessity. This survey shows that there are some problems in the chin of these narrations such as break of the chain، weakness of the narrator، not attributing to the companions those were wetness the event directly، and so on. Regarding their text also there are many problems caused scholars don't rely on many of these kinds of narrations except Hadith of Imam Sādeq. Some of these problems are contrariness of the narratives to the context and style of the chapters of the Qur'an، confliction to the other verses of the Qur'an، contrariness to the narrations which express the order of the revelation، opposition to the certain history as well as Prophet's position، not simultaneity of the narratives and events with the time of revelation of the chapters، and at last existence of some disagreement among narrations. With the assumption of the authenticity of these narratives it can be said most of them are companion individual point of view.
Machine summary:
بررسی متنی: درباره روایت اول، اولا؛ در متن روایت آمده است که آیات سوره نبأ پس از نزول آیه 140 سوره نساء، نازل شده است؛ لذا پذیرش این سبب نزول در گرو پذیرش پیش فرض غلط مدنی بودن سوره نبأ خواهد بود؛ درحالیکه به گفته مفسران این سوره از سورههای مکی قرآن می باشد.
3. روایت قتاده، نخست آن که در سندش سعید بن أبیعروبه در دهه آخر عمرش به اختلاط دچار شده(مزی،1413ق، 11/ 9) و مشخص نیست که ملاقات یزید بن زریع با سعید بن ابی عروبة قبل یا بعد از اختلاط بوده است، دیگر؛ قتاده به تدلیس مشهور بوده(ابن حجر،1415ق، 43) و نیز از تابعان است(مزی،1413ق، 23/ 517) و نمی تواند شاهد نزول آیات باشد، و با فرض پذیرش سخن ابن کثیر مبنی بر نقل روایت از انس ابن مالک، باید گفت زمانی که او نزد پیامبر(ص) در مدینه حضور یافت، کودکی ده ساله بود و هنگام وفات ایشان بیست سال داشت(همانجا، 3 / 363)؛ بنابراین، او نیز هنگام سوره عبس، متولد نشده بود و برابر با روایتی از امام صادق(ع)، انس یکی از سه نفری بود که بر پیامبر(ص) دروغ میبست، به علاوه ابوحنفیه، صحابه ای چون انس و ابوهریره را «عادل« نمی داند.