Abstract:
کانت اصل خودآیینی اراده را اصل اعلای اخلاق میداند. به باور وی، اگر اصولی که اراده میکنیم صرفاً برساختۀ موجودی باشد که واضع قوانین عام است، «اراده یا خواست» ما نیز خودآیین و مستقل عمل میکند. بر این اساس، نهتنها انسان خود قوانین اخلاقی را وضعکرده است بلکه خود را ملزم میکند تا به قوانینی که وضع کرده، عمل کند. ازاینرو کانت خودآیینی را در حوزۀ عمل و عاملیت موردتوجه قرار میدهد. مقالۀ حاضر با این نگاه، این اصل را بر پایۀ سه تفسیر از خودآیینی، یعنی خودآیینی شخصی، اخلاقی و سیاسی تحلیل میکند و ضمن توضیح آنها و اشاره به میزان قرابتشان با خودآیینی کانت، درنهایت به این نتیجه میرسد که اگرچه این سه نوع خودآیینی زمینههای متفاوتی دارند، اما به خاطر اشتراک در دو معنای آزادی از وابستگی و قابلیت وضع قانون، با خودآیینی ارادۀ کانت تمایزی ندارند. به باور کانت خودآیینی اراده نوعی از خودآیینی اخلاقی تلقی میشود، فرد برای اعمال خودآیینی شخصی باید تابع اقتضائات اخلاق باشد و خودحاکمیت سیاسی نیز درنهایت به خودآیینی کامل میرسد.
Machine summary:
"پیشینۀ بحث بعد از آنکه کانت اصل خودآیینی را ارائۀ داد، فیلسوفان و اندیشمندان زیادی با نگارش آثار مختلف درصدد نقد و بررسی دیدگاه کانت برآمدند که از میان آنها میتوان به آثار زیر اشاره داشت: آلن وود با نگارش کتاب «اندیشۀ اخلاقی کانت»<FootNote No="65" Text=" Kant’s Ethical Thought"/>، تمام نظریات اخلاقی کانت را تشریح و ریشههای خودقانونی اراده را تبیین کرده و سپس تفاسیر مختلفی که از خودآیینی ارادۀ کانت شده است را بیان میکند.
4. جیمز استنسی تیلور نیز در کتابی با عنوان «خودآیینی شخصی و نقش آن در فلسفۀ اخلاق معاصر»<FootNote No="69" Text=" personal Autonomy, New Essays on Personal Autonomy and Its Role in Contemporary Moral Philosophy"/> که بهصورت مجموعه مقالاتی نگاشته شده و اولین مجموعهای بوده که مقالات اصلی مرتبط با خودآیینی شخصی را در حوزۀ مبانی نظری گردآوری کرده است، به تحلیل خودآیینی شخصی و نقش آن در فلسفۀ اخلاق میپردازد، اما در خلال مباحث، دیدگاه کانت را مبنای تفکر خود قرار میدهد که در مقالۀ حاضر بیشتر از تفاسیر فوق استفاده شده است.
به باور کانت، این اختیار و مسئولیت عمل کردن بر طبق اصل عام عدالت، همان «خودآیینی» است، اما تصمیمی که بهواسطۀ قوانین طبیعی<FootNote No="79" Text=" natural laws"/> تعین یافته باشد، با آزاد بودن به وجه سلبی سازگاری ندارد و تنها زمانی میتوان گفت که فرد از خودآیینی اراده برخوردار است که فقط بهواسطۀ ارادۀ خویش و نه با ارادۀ دیگری تصمیم بگیرد.
درنتیجه آنچه کانت بهعنوان تنها اصل اخلاقی معرفی کرد، صرفا این بود که اصل خودآیینی اراده در مقام عمل و در زمان تصمیمگیری نباید با خود انسان تناقض داشته باشد و خواستههای این انسان باید با خودیت معقول او که فقط از عقل عملی خویش دستور گرفته است، سازگار باشد."