Abstract:
از بدو تاسیس جمهوری ترکیه در 1923، دولت ملی در ترکیه با چالش مساله کردها مواجه بوده است. در طول دوره حدودا هشتاد ساله تسلط کمالیست ها بر مراکز قدرت سیاسی در ترکیه، آنکارا سیاست انکار و ادغام کردها را در ناسیونالیزم ترکی پی گیری می کرد. پیدایش سازمان حزب کارگران کردستان (پ ک ک)، پاسخ کردها به سیاست انکار و ادغام به مثابه سیاستی در جهت دولت سازی مدرن در ترکیه بوده است. در طول دو دهه پایانی قرن بیستم، ترکیه شاهد کشمکشی خشونت بار مابین دولت مرکزی و سازمان پ ک ک بوده است به گونه ای که برآورد می شود که بیش از سی هزار نفر در طول این کشمکش خشونت بار جان باخته اند. به طور کلی در دوره تسلط کمالیست ها، مساله کردها در کنار مساله اسلام سیاسی توسط نخبگان در قدرت به عنوان تهدیداتی موجودیتی بر علیه تمامیت ارضی و مشخصه سکولار حکومت برساخته شده بودند، پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه از اوایل قرن جدید، آنکارا سیاست امنیتی سازی مساله کردها را تعدیل نموده و در صدد راه حل هایی جدید برای این مساله برآمده است و با توجه به ساختارهای دموگرافیکی و ژئوپولیتیکی عراق، و پایگاههای پ ک ک در کوهستان قندیل در اقلیم خودمختار کردستان عراق، مساله کردهای ترکیه و سیاست آنکارا بویژه در پیوند با عراق بعدی بین المللی نیز یافته است. در این مقاله به روش تبیینی و از چشم انداز رهیافت نظری امنیتی سازی و غیر امنیتی کردن، به تحول سیاست ترکیه در دوره سلطه حزب عدالت و توسعه نسبت به مساله داخلی کردها و تاثیر آن بر روابط ترکیه و عراق پرداخته شده است.
Machine summary:
اما ناظران سیاسی همواره معتقد بوده و هستند که اگر دولت عدالت و توسعه در پیش نویس قانون اساسی نتواند نگرانی کردها را از بین ببرد و به نوعی در حل این مسئله با شکست مواجه شود؛ ترکیه ممکن است بیثباتیهای داخلی را به خود ببیند همچنانکه این احتمال هم وجود دارد که توانایی این کشور را به عنوان مدلی موفق برای اعمال تغییرات دموکراتیک صلح آمیز در خاورمیانه تضعیف کند.
این شرایط عبارتند از: پذیرش مسئله عدم تسلط نظامیان بر سیاست توسط تمام احزاب ، پذیرش گفت و گوهای صلح و اصلاحات دموکراتیک به عنوان پاسخی مناسب به تبعیض تاریخی در مقابل کردها در ترکیه از سوی بازیگران اصلی سیاسی، پذیرش این مسئله توسط PKK که گزینه نظامی راه حل مناسب برای حل این مسئله نمی باشد و پذیرش توسعه سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ترکیه در دهه اخیر.
1 Red Lines 2 Kirkuk 3 Turkmen 4 Sunni Arabs 5 Ahmet Davutoglu 6 Massoud Barzani 7 Erbil سه فاکتور دیگر در تغییر جهت سیاست ترکیه در قبال دولت اقلیم کردستان عراق باید مدنظر قرار گیرد : اول ، رویکرد « مشکلات صفر »١ با همسایگان و تاکید بر همکاری و گفت و گو به جای مواجهه احمد داوود اوغلو ؛ دوم ، حزب حاکم عدالت و توسعه ، نقش نظامیان را که فاکتوری بسیار تأثیرگذار در سیاست سخت گیرانه ترکیه در قبال کردستان عراق بودند، محدود کرد و سوم ، پیدایش ترکیه به عنوان «دولتی تجاری »٢ که با رقابت این کشور بر سر قدرت نرم در دیپلماسی منطقه ای خود همراه بود و سود زیادی را به دنبال داشت (٢٠١٢:٢ ,Park).