Abstract:
بساطت حقیقی واجب بالذات یکی از مهم ترین مسائل مورد بحث فلاسفه و متکلمان
اسلامی است که به خصوص در حکمت متعالیه، جایگاه و موقعیت بلندی دارد. علامه
طباطبایی به عنوان فیلسوفی متعالی، در آثار مختلف خود بر بساطت حقیقی ذات الهی تاکید
و ادلة بسیاری بر آن اقامه می کند. اما با تحلیل مبانی ایشان، می توان دریافت که حداقل دو
دیدگاه در باب این مسئله وجود دارد؛ نخست اصطلاح بساطت حقیقی واجب بالذات و ادلة
اثبات آن بر مبنای نگرش ثبوتی به ماهیت و دیگر، اصطلاح بساطت حقیقی الهی و ادلة اثبات
آن بر مبنای نگرش سلبی به ماهیت. چنین به نظر می رسد که دیدگاه دوم دیدگاه نهایی علامه
طباطبایی است که از مشکلات دیدگاه نخست مبراست و مستقیما به اثبات بساطت حقیقی
می پردازد. ما در این مقاله، به تبیین، تحلیل و اثبات برتر بودن دیدگاه دوم نسبت به دیدگاه
نخست می پردازیم.
Machine summary:
"چگونه میتوان در این سیاق ، در باب نفی ترکب از وجود و عدم سخن گفت ، در حالی که این نحو ترکب ( با ملاحظۀ وجود و) پس از نفیترکیب ها ی ماهوی رخ مینماید ( به بیان دیگر چگونه میتوان از مقدمات اول تا سوم به مقدمۀ چهارم رسید)؟ ب ) به علاوه چگونه میتوان از قاعدة "معطی شیء فاقد شیء نمیشود"، همۀ سلب ها را از ذات باری تعالی نفی کرد و کمالات وجودی را به نحو مطلق برای ذات باری تعالی اثبات کرد؟ در حالی که براساس این قاعده ، خداوند تنها تمام هستی و کمال های معلول خود را به نحو اعلی و اشرف دارد اما براساس بساطت حقیقی واجب تعالی همۀ اشیای موجود و مفروض را، اعم از اینکه معلول بسیط الحقیقه باشند یا فرضا نباشند، شامل میشود (جوادی آملی، بخش دوم از جلد ششم ، ص ٣٢٢ -٣٢١؛ مصباح یزدی، ١٤٠٥، ص ٤٢٤).
اما واجب تعالی که عین خارجیت است و صفات ذاتی او عین ذاتش است ، چگونه متصف به صفتی ذاتی میشود که اعتباری ذهنی (با نفیترکب تحلیلی وجود و عدم ) است یا در نگرشی ماهوی و استقلالی (با نفیترکب از اجزاء بالفعل و بالقوه ) تحقق مییابد؟ اصطلاح شناسی بساطت حقیقی ذات باری تعالی نگرش سلبی به ماهیت ما در اینجا پـس از بیـان نگرش سلبی به ماهـیت و اصطلاح بساطت حقیقی بر مبنای آن ، برهان علامه طباطبایی بر نفی ماهیت را تقریر و تبیین مینماییم و سپس بر مبنای تام الوجود بودن ذات باری تعالی، تمام انحاءترکب را از ذات الهی، نفی میکنیم ."