Abstract:
هدف پژوهش حاضر مقایسهی مولفههای کارآفرینی در بین دانشآموزان سال آخر مدارس متوسطه و هنرستان (دورهی دوم) شهرستان دلفان در سال تحصیلی94-1393 بود. روش پژوهش از نوع توصیفی، پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان سال آخر شاخه نظری، فنی و حرفهای و کاردانش است. که به ترتیب برابر با 548، 240 و 125 بوده و متناسب با آزمون کوکران، به ترتیب تعداد 109، 51 و 36 نفر بهعنوان نمونهی آماری برای هر یک از مراکز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته بر اساس نظریه (مک کله لند، 1963) و (هولت، 2002)، استفاده شد. این ابزار شاخصهای انگیزه پیشرفت، استقلالطلبی، گرایش به خلاقیت، ریسکپذیری، کنترل درونی، تحمل ابهام، تیم کاری و آیندهنگری را در بر میگیرد. ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه، روایی محتوایی آن با نظرخواهی از اساتید مورد تائید قرار گرفت. علاوه بر آن بهمنظور برآورد همسانی درونی بین سوالها از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه (آنوا) با بررسی فرضیههای تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری بین مولفههای کارآفرینی در دانشآموزان سه شاخه تحصیلی مشاهده شد و کمترین تفاوت مرتبط با مولفههای کارآفرینی مربوط به دانشآموزان شاخههای نظری و فنی و حرفهای بوده است بدینصورت که دانشآموزان در این دو شاخه از لحاظ مولفههای ریسکپذیری، استقلالطلبی، تیم کاری و آیندهنگری با یکدیگر تفاوت معناداری داشتهاند ولی در مولفههای انگیزه پیشرفت، گرایش به خلاقیت، کنترل درونی و تحمل ابهام با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتهاند. در نهایت میتوان اذعان داشت که بیشترین سطح تفاوت مربوط به شاخهی کار و دانش بوده که همین شاخه نیز بالاترین سطح نمرهی مربوط به مولفههای کارآفرینی را در میان دانشآموزان داشته است.
The present study aims at comparing the entrepreneurship factors among the fourth grade high school students in Delfan in the academic year of 1393- 94. The research method is descriptive and the research population includes all senior high school students in theoretical (n=548) technical and professional (n=240) and applied (n=125) disciplines. According to the chorines test, the numbers of 109, 51, and 36 were respectively selected for the research sample out of each center through simple random sampling. To collect the data researcher made questionnaires based on McClelland (1963) and Holt (2002) were used.The instruments include the scales of motivation to progress, independence, and tendency to creativity risk taking, in eternal control, ambiguity tolerance, team work, and foresight. The content validity of the questionnaire was affirmed by experts. In addition to estimate the internal consistency among the questions, Chronbachs’alpha was used. The results were analyzed through one way analysis of variance (ANOVA). Findings indicated that there is a significant difference between the entrepreneurship factors among the students of the three disciplines. The least difference belonged to the students in the theoretical and technical and professional branches, and there was significant difference between the students of these two branches in the factors of risk taking, independence, team work and foresight but there was not a significant difference in factors of motivation to progress, tendency to creativity, internal controls and ambiguity tolerance. The highest level of difference belonged to the applied branch. Also this branch had the highest score of the entrepreneurship factors.
Machine summary:
نتـایج بـا استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (آنوا) با بررسی فرضیه های تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری بین مؤلفـه هـای کـارآفرینی در دانش آموزان سه شاخه تحصیلی مشاهده شد و کمترین تفاوت مرتبط با مؤلفه های کارآفرینی مربوط به دانش آموزان شاخه های نظری و فنی و حرفه ای بوده است بدین صورت که دانش آموزان در این دو شـاخه از لحاظ مؤلفه های ریسک پذیری ، استقلال طلبی، تیم کاری و آینده نگری با یکدیگر تفـاوت معنـاداری داشـته انـد ولـی در مؤلفـه هـای انگیـزه پیشرفت ، گرایش به خلاقیت ، کنترل درونی و تحمل ابهام بـا یکـدیگر تفاوت معناداری نداشته انـد.
در ادامه نیز با استفاده از استانداردهای آزمون تحلیل واریانس یک طرفه ١ به بررسی فرضیه های تحقیق مبنی بر وجود تفاوت معنادار بین مؤلفه های کارآفرینی در میان ٣ شاخه ی نظری، کار و دانش و فنی و حرفه ای پرداخته شده است .
بنابراین در مجموع میتوان چنین بیان نمود که هر ٣ شاخه ی نظری، کار و دانش و فنی و حرفه ای، از لحاظ مؤلفه های ریسک پذیری دارای تفاوت معناداری با یکدیگر بوده اند.
بنابراین در مجموع میتوان چنین بیان نمود که هر ٣ شاخه ی نظری، کار و دانش و فنی و حرفه ای، از لحاظ مؤلفه های استقلال طلبی دارای تفاوت معناداری با یکدیگر بوده اند.
بنابراین در مجموع میتوان چنین بیان نمود که هر ٣ شاخه ی نظری، کار و دانش و فنی و حرفه ای، از لحاظ مؤلفه های تیم کاری دارای تفاوت معناداری با یکدیگر بوده اند.