Abstract:
موریس مرلوپونتی(1961-1908) اساس تفکرش در کتاب پدیدارشناسی ادراک را بر مفهوم «در- جهان – بودن» استوار کرده است. او به تاسی از هوسرل و هیدگر، سعی دارد در خصوص نسبت ما و جهان تامل کند. یکی از مفاهیم بسیار مهم در اندیشه های پدیدارشناسانه هوسرل، بازگشت به شیئ است که علم معاصر از آن غافل مانده است و مرلوپونتی سعی دارد با تکیه بر طبیعت و شیئ به تصویر درآمده در آثار سزان، مسئله پدیدارشناسانه بازگشت به شیئ و طبیعت را تبیین کند. او می کوشد تا نقاشی های سزان را حد واسط دو نوع تحویل متمایز یعنی تحویل استعلایی و ذات گرا قرار دهد و از این طریق شکاف میان این دو تحویل را پر نماید. تحقیق حاضر به شیوه ای پدیدارشناسانه به اهتمام مرلوپونتی در خصوص مفهوم طبیعت، شیئ و رهیافت هنرمندانه سزان به این مفاهیم می پردازد و سعی دارد تبیین نماید که بنا بر آموزه های مرلوپونتی نقاشی های سزان چگونه می تواند شکاف میان آگاهی و جهان را پرنماید.
Machine summary:
"تحقیق حاضر به شیوه ای پدیدارشناسانه به اهتمام مرلوپونتی در خصوص مفهوم طبیعت ، شیئ و رهیافت هنرمندانۀ سزان به این مفاهیم میپردازد و سعی دارد تبیین نماید که بنا بر آموزه های مرلوپونتی نقاشیهای سزان چگونه میتواند شـکاف میـان آگاهی و جهان را پرنماید .
بر همین اساس پژوهش حاضر سعی دارد تا نقاشیهای سـزان را در افـق اندیشه های مرلوپونتی مورد مداقه قـرار دهـد و همسـویی ایـن دو رهیافـت را چنـان کـه مرلوپـونتی میپنداشت ، بررسی و تبیین نماید و نشان دهد که چگونه میتوان با اتکای بر رهیافت سزان ، مسـئلۀ طبیعت ، آگاهی و تعالی جهان را بازاندیشی کرد.
» صرفا «به برکت وجود امپرسیونیست ها و به ویژه پیسارو»٦ است که سزان توانست از «تجسد صحنه های تخیلی» و «فرافکنی رویاها» به بیرون دست بکشد و نقاشی را «به مثابه مطالعه و تمرین دقیق ظواهر درک »٧ نماید و به این رهنمون شود که «کمتر در کارگاه هنری و بیشتر براساس طبیعت کار 8 کند.
٢- نقاشی سزان ؛ حد واسط آگاهی ما و تعالی جهان مرلوپونتی در پدیدارشناسی ادراک سعی دارد تا ضمن تحلیل اندیشه های هوسرل وجه بدیع و طرفـه کار خویش را نمایان سازد.
به زعم مرلوپونتی تنها نقاش است که میتواند با هستی این گونه تعامل کند و تنها اوست که میتواند این گونه نگاه کند، یعنی نگاهی که هم وجود دارد و هم قـادر اسـت بـه وجـود عـاری از هـر رنگـی بیاندیشد، نقاش میتواند از آگاهی صرفا فردی و دانش علمی به درآید و مـیتوانـد از چنبـرة جهـان صلب و سترون معمول خارج شود."