Abstract:
در طول قرنهای 3 تا 15، ارمنستان قفقاز مدام تحت هجوم ملتها و اقوام مختلف قرار داشت؛ از قرن چهارم تا هفتم عرصۀ رقابت ساسانیان و رومیها/بیزانسیها بود. سپس در طول قرنهای 7 تا 11 محل منازعۀ خلافت اسلامی و امپراتوری بیزانس قرار گرفت. بعد برای دو قرن جولانگاه ترکان و بیزانسیها شد و سرانجام در طول قرنهای 13 تا 15 نیز به میدان تاخت و تاز مغولان و ترکمانان تبدیل شد. پرسش اصلی اینجا است که سیاستورزی این قومیت کوچک، که در مقایسه با تمام ملتهای مهاجم منابع تخصیصی و اقتداری محدودی داشته است را در آن موقعیت جغرافیایی و برهۀ زمانی چگونه باید فهم کرد. اتکا بر نظریۀ ساختیابی و جامعهشناسی تاریخی مکمل آن نشان میدهد که باید پاسخ را در انتشار هرچه بیشتر سیاستورزی در زمان- مکان دید. سیر تاریخی سیاستورزی ارامنه، نشانگر حرکتی تاریخی و غیرتکاملی از سوی اتکا بر منابع تخصیصی محدود در زمان- مکان (دژنشینی، مالکیت ارضی، نیروی مسلح) بهسمت منابع اقتداری (قانونگذاری، امر قدسی، میانجیگری، ترجمه، تفسیر و بایگانی، بیعت و بیعتنکردن، بیگانگان) و گونۀ نوینی از منابع تخصیصی (وقف، پول، تجارت) است که ویژگی هر دو گستردگی بیپایانی در زمان- مکان است. این نوشتار، تحول مورد نظر را در قالب سه مقطع تاریخی به تصویر میکشد؛ سالهای 330 تا 420، سالهای سیاست مبتنی بر منابع تخصیصی، سالهای 420 تا 1220 دوران تکوین سیاست مبتنی بر منابع تخصیصی کناررفتن گونۀ کهن سیاست، 1220 تا 1501 دوران تثبیت سیاستورزی مبتنی بر منابع تخصیصی.
Caused by bad fate or anything else too few moments of independence and tranquility had been there to the Armenians. It is quite enigmatic, however, that, as a class-divided society with limited population and land resource to handle any political and economic affair, and of course a kinship and tradition under incessant attack, they maintained their political role. To look through the Structuration Theory and its complementary historical sociology indicates that dissemination along time-space is the sphere where one should look for answer. The outlook makes clear that a historical departure from an excessive reliance on time-space bounded allocative resources (such as landlord, armed force, and …) toward authorative resource (like legislation, divinity, and …) and those allocative ones which easily transcend time-space (endowment, money and …) secured the survival of the Armenian side of the politic.
Machine summary:
com مقدمه در نظر گرفتن اين فاصلة زماني بسيار طولاني (١٥٠١-٣٠٣) براي اين مطالعه هر چند در نگـاه اول نمي تواند خـالي از مجادلـه باشـد؛ امـا بايـد تأکيـد کـرد کـه بـه واسـطة تـلاش بـراي بـه تصويرکشيدن چرخش نهادي سياست ورزي ناگزير بوده ايـم و البتـه در سـنت جامعـه شناسـي تاريخي در قالب مفهوم زمان بلند١ کاملا به رسميت شناخته مي شود.
بـر ايـن مبنـا، منـابع اقتـداري نـسبت بـه منـابع تخصيـصي تـوان چشمگيرتري براي انتشار در زمان - مکان دارند و حتي منابع تخصيصي که درجة انتشار بالايي دارند اين خاصيت را از تأثير منابع اقتداري به دست آورده انـد (کـسل ، ١٣٨٩: ٢٦٢) بـراي نمونـه ، مي توان به مالکيت ارضي اشاره کرد که به وقف تبديل مي شود و يا سکة طلا و نقـره اي را نـام برد که به پول ترقي پيدا مي کند.
بـا وجـود تقابـل هـا، حرکت امر قدسي ادامه يافت و در شوراي قانونگـذاري آشتيـشات ١، کـه بـا حـضور مـشترک ناخارارها و روحانيون و به رهبري کاتوليکوس نرسس برگزار شـد، قـوانيني ماننـد ممنوعيـت تبليغ و فعاليت زرتشتي گري در ارمنستان ، تأسيس صومعه ها و ديرهايي براي نگهداري يتيمـان و جذاميان و از همه مهم تر، به کارگرفتن محـدوديت هـايي عليـه ازدواج هـاي درون خـانوادگي ناخارارها، که بنابر شرع مسيحيت غيرقانوني بودند، تصويب شدند (خورناتسي ، ١٣٨٠: ٢٢٣).
اين تقارن ، اما سوي ديگري هم داشت و آن دست آوردهاي کليسا به ويژه در حوزة امر قدسي و واسطه گري و ميانجيگري بـود کـه دسـت در دسـت هـم ، مالکيت ارضي ناخارارها را از ميان برد و به وقف تبديل کرد.