Abstract:
هدف: این مقاله در پی پیشنهاد طرحی برای تعیین دقیق جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی ملاصدرا بوده است. دروش: این مقاله از روش تحلیلی - توصیفی انجام شده است. یافت هها: در نفس شناسی ملاصدرا، جایگاه دقیق و واضحی برای مرتبه قلب(یا دل که دوست داشتن به آن منسوب است) لحاظ نشده است و تعریف قلب به نفس ناطقه، در نظری عمیق بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد، نمی تواند چندان قانع کننده باشد. از آنجا که در این حکمت، رابطه نفس با نیروهای آن به تجلّی تبیین می شود؛ می توان به دلالت قراین، مرتبه قلب را به عنوان نیرویی از نیروهای وجودی انسان، مرتبه متوسط از نفس که هم عرض با عقل است، لحاظ کرد و آن را مظهر تجلّیات حبی روح دانست. نتیجه گیری: به طور اجمال، سه مرتبه 1. روح، 2. عقل و دل، 3. حواس و به تفصیل، پنج مرتبه 1. روح، 2. نفس، 3. عقل و دل 4 خیال، وهم، حس مشترک و...، 5. حواس پنج گانه، قابل طرح است که از بالا به پایین بر همدیگر مترتب اند. این سیر، نمادی است بر سیر نزولی وحدت به کثرت و سیر صعودی کثرت به وحدت؛ تعبیری که ملاصدرا طی آن، وجود
انسان را مثلی بر وجود عالم و شئون باری تعالی می داند.
Objectives:The present study aims to focus on the place of heart in Molla Sadra’s Analysis of Spirit.
Method: The method of the survey is descriptive- analyses method.
Results: The results of the research indicate that In Molla Sadra’s Analysis of Spirit; there is not an exact، proportionate position for the rank of heart. Since the relation between the spirit and its powers is manifested clearly in this philosophy، the rank of the heart، according to the implied clues، can be considered a medial one equal to that of wisdom. The heart is the symptom of the manifestation of spiritual love.
Conclusion: Thereon، three proposed ranks of soul، wisdom، heart، and sensations are the symbols of the descending process of “Unity to Multiplicity” and the ascending process of “Multiplicity to Unity”. On the other hand، there is a great emphasis on the evolution of spiritual love in humankind، i.e. the evolution of the soul.
Machine summary:
از آنجا که در این حکمت، رابطۀ نفس با نیروهای آن به تجلی تبیین میشود؛ میتوان به دلالت قراین، مرتبۀ قلب را به عنوان نیرویی از نیروهای وجودی انسان، مرتبۀ متوسط از نفس که همعرض با عقل است، لحاظ کرد و آن را مظهر تجلیات حبی روح دانست.
برای این ادعا هم میتوان دلایلی ذکر کرد و هم شواهدی حتی از آرای خود ملاصدرا آورد که بر اساس آن، بر تمایز عقل و قلب تأکید کرده است.
"/> در آن صورت، آن نیروی دراکه و عاقلهای که مجلای آن مغز انسانی است، چه تکلیف و کارکرد و عنوانی خواهد داشت؟ د) پیشنهاد طرح اجمالی و تفصیلی ابعاد وجود انسان با تعیین جایگاه قلب هر چند بسیاری، نفس و روح را به معنای «حقیقت وجود انسانی» به کار میبرند، اما صدرا در آثار خود گاه بین روح و نفس تفاوت ظریفی قایل میشود(ملاصدرا، 1360/ب: 131) و در سیر صعودی، بالاترین مرتبۀ سیر نفس را روح مینامد که در این حال، وجهۀ الهی یافته است.
(جوادی آملی، 1389: 106) از نظر جایگاه و مرتبه؛ یعنی اگر قلب نیرویی از نیروهای نفس است، مرتبۀ آن در نفس کجاست، میتوان گفت: صدرا قلب را مرتبۀ متوسطی بین روح و حواس میداند؛ زیرا به طور ضمنی میگوید: قلب به این نام خوانده میشود برای اینکه بین نفس ناطقه و طبیعت در تحول و دگرگونی است؛ گاه رو به آن دارد و گاه رو به این(ملاصدرا، 1360/ب: 69).
در این مرتبه است که عقل و دل به مرتبۀ روح صعود پیدا میکنند و عشق در تمام وجود انسان ساری میشود.