Abstract:
قطب الدین محمود بن مسعود شیرازی، ستاره شناس، پزشک، فیلسوف، شاعر و موسیقی دان سده ی هفتم هجری می باشد .وی در شیرازی متولد شد و ابتدا در نزذ پدر به طبابت در بیمارستان مظفریه ی شیراز پرداخت اما این کار وی را اقناع ننمود ،پس راه سفر در پیش گرفت تا بدین وسیله هم بر علم خود بیفزاید و هم از حضور اسایتد گوناگون بهره مند شود. علامه قطب الدین شیرازی علامه بر اینکه در علوم مختلف دستی توانا داشت در فلسفه نیز تبحری ویژه داشت .وی شارح حکمه الاشراق ،اثر معروف شیخ اشراق می باشد .وی در نزد اساتید مختلف با تفکرها و اندیشه های مختلف آشنایی یافت و در جهت تقریب میان آن ها تلاش نمود. ما در این مقاله در پی معرفی شرح حکمه الاشراق علامه بوده و سعی بر آن داریم که بدانیم علامه تنها به شرح کلمه به کلمه سخنان سهروردی نپرداخته است. در این مقاله درخواهیم یافت که علامه تا چه حدی در تقریب میان سه اندیشه و تفکر اشراق و مشاء و عرفان نقش داشته است و چه عواملی باعث آشنایی وی با این سه تفکر متفاوت شده است.و اینکه این تفکر تا چه حدی در نسل های بعدی علامه تاثیر نهاده است .این مقاله بر اساس منابع دست اول تاریخی و منابع تحقیقاتی نوشته شده است.
Machine summary:
در این بخش در پی دست یافتن به این نکته هستیم که آیا قطب الدین صرفا کلمه به کلمه حکمه الاشراق را شرح نموده است یا اینکه به بیان نظریات گاه متناقض خویش با سهروردی نیز پرداخته است؟در این قسمت بیشتر سعی بر آن شده است که شرح علامه را به طور کوتاه با شرح شهرزوری دیگر شارح سهروردی قیاس کنیم.
به طور کلی میتوان گفت که جریان اشراقی یعنی جریان اشراقیان ایران که ازاصلاح اساسی سهروردی در کتاب حکمه الاشراق با هدف تجدید حکت فرزانگان ایران باستان نشات گرفت با ادغام عرفان ابن عربی در الهیات شفا سهمی در ارائه ی چهره ای ویژه به فلسفه ی اسلام و ایرانی درطی سده های آتی خواهد داشت ،اندیشمندانی در این جا هستند که گرچه شیعی نیستند اما با آثار خود درتکوین این جریان نقشی ایفا کرده اند که در راس اشراقیان ،شمس الدن شهرزوری می باشد .
در این جا لزومی به بیان نکته به نکته های مباحث علامه نمی باشد بلکه ما در این قسمت من باب نمونه به بررسی چندی از اندیشه های شیخ اشراق می پردازیم که قطب الدین شیرازی برای فهم بهتر مطالب آن را شرح و توضیح داده و از ان رفع نقص کرده است: -علت و معلول ؛ در جواب این سوال که آیا جایز است شیء بسیط را علتی که مرکب از اجزاء است باشد؟ آن را بسیاری از فاضلان جایز دانسته اند.