Abstract:
در نوشتار پیش رو دو مساله بنیادین و مهم اندیشه لیبرالی مورد توجه قرار گرفته است. «تزلزل در جایگاه امر سیاسی» و «فقدان بنیاد ارزشی مثبت» مسائلی هستند که ساختار لیبرالیسم و جوامع لیبرال را دچار چالش های جدی کرده اند. نکته مهم، آن که در کنار این مسائل به «الهیات سیاسی» به عنوان مقوله ای که ظرفیت لازم جهت گذر از این چالش ها را دارد، توجه شده است. به این معنی که گزاره های الهیاتی قابلیت حل مشکله های بیان شده را خواهند داشت. به نظام اندیشه ای جان لاک نیز به عنوان منبعی که از گزاره های الهیاتی به صورت گسترده در آراء سیاسی و فلسفی خود استفاده کرده است، توجه شده و بررسی خواهد شد که آیا می توان از ظرفیت های الهیاتی اندیشه های او جهت پاسخگویی به مسائل بیان شده بهره برد. همانطور که توضیح داده خواهد شد، هر چند الهیات سیاسی جان لاک به واسطه قرائت دئیستی امر سیاسی را معنادار می کند، اما قابلیت لازم برای استوار ساختن جامعه لیبرال بر بنیادهای ارزشی مثبت را نخواهد داشت.
Machine summary:
اصل قرارداد گرايي در انديشه لاک بدون هماهنگ شدن با اصل جدايي که خود ريشه در الهيات مسيحي دارد، نمي توانست مبنايي استوار و محکم براي سامان دادن به جامعه سياسي ، حکومت مدني و اهداف و وظايفش باشد، از اين رو بنابر نظر شوارتزمن از دعاوي الهياتي ذيل در کنار نظريه قرارداد گرايي خود استفاده کرد: ١.
در واقع اگر ارزش هاي فردي در ليبراليسم تا آن جا اهميت دارد که مفهوم جامعه به طور کلي امري تبعي و ثانوي مي شود، چگونه مي توان از امر سياسي ، حوزه عمومي و مشارکت جمعي دفاع کرد؟ آيا در سنت ليبرالي ، سياست ، غير مستقل ، وابسته و تنها ابزاري جهت تمنيات فردي است ؟ همانطور که در قسمت پيش بحث شد، ليبراليسم را بايد در بنيادهايش نسخه سکولار شده انديشه سياسي جان لاک دانست .
درست است که لاک به واسطه گزاره هاي الهياتي ، اصل جدايي را به شکلي استوار توجيه کرده است ، اما اين تفکيک به صورت طبيعي ، قابليت بنياد گذاري ارزشي براي جوامع ليبرال را از الهيات سياسي لاک خواهد گرفت .
اما نکته مهم ، منبع وپايگاهي است که ظرفيت لازم براي برقرارکردن نسبت طولي بين الهيات وسياست را داشته باشد و بتواند به واسطه نوع قرائتي که از متون الهياتي و مذهبي دارد، اولا اصالت امر سياسي و معناداري آن را در سنت ليبرالي تامين کند و ثانيا گزاره هايي اخلاقي و ارزشي و از طرف ديگر کلان و بنيادين را بر پايه هاي ليبراليسم قرار دهد.