Abstract:
معین الدین میبدی ، ادیب وحکیم قرن نهم هجری است که درشعرنیزمهارتی داشت ومنطقی تخلص می کرد. منشآت اودارای 82 نامه است. نثر وی دراین نامه ها مسجع وتقلید گونه ای ازگلستان سعدی است که آراسته به آیات قرآن کریم، احادیث و اشعار فارسی وعربی است. درمنشآت معین الدین میبدی اشعارفارسی بسیاری به کارگرفته شده که دال برمعلومات عمومی واطلاعات ادبی اوست وموجبات لطف، شیرینی وعذوبت کلام اورافراهم می آورد. به نظرمی رسد که اوعلاقه وافری به دیوان غزلیات حافظ داشته، وشیفته آن بوده است؛ بطوری که بیشترنمونه های اشعار فارسی بکاررفته درمنشآت، ازدیوان غزلیات حافظ انتخاب وگزینش شده اند. معین الدین میبدی با غزلیات حافظ آشنا و بدان علاقه مند بوده است. وی 1124 بیت از ابیات غزلیات حافظ را درمتن منشآت خود گنجانده است. مقاله حاضرتلاش دارد تا تمامی ابیات غزلیات حافظ را که درمنشآت میبدی بکار رفته است با ابیات حافظ غنی وقزوینی، نیساری، خانلری، بهروز و عیوضی، پژمان، خلخالی و... مقابله کند تا معلوم گردد اشعار حافظ استفاده شده توسط معین الدین میبدی با کدام تصحیح و نسخه موجود شباهت و همسانی دارد؟ قاضی میبدی از نظر زمانی بسیار به عصر حافظ نزدیک بوده و بخش اعظم عمر خود را در شیراز گذرانده است؛ غزلیات حافظ او می تواند از نظر ضبط و دقت به حقیقت نزدیک تر باشد.
Machine summary:
١. بررسی و مقابلۀ غزلیاتِ حافظِ به کار رفته در منشآتِ قاضی میبدی با ضـبط مصححان شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفـت فراق یار نه آن میکند که بتوان گفـت حدیث هول قیامت که گفت واعـظ شـهر کنایتی است که از روزگار هجران گفـت (میبدی، ١٣٧٦: ٤٢) ابیات فوق در غزل های حافظ نیساری، بهروز و عیوضی، غنی و قزوینی، پژمان ، خانلری و انجوی به همین صورت است .
*** بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد بر سر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود (همان : ١٤٢) در تصحیحِ غنی و قزوینی، پژمان ، انجوی، دشتی، شاملو، شرح خطیب رهبر و خرمشاهی به جای مصرع دوم آمده است : گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود *** این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفـت بر در میکده ای بـا دف و نـی ترسـایی گر مسلمانی از این است که یـاران دارنـد وای اگر از پـس امـروز بـود فردایـی (همان ، ١٤٣) نیساری، خانلری، بهروز و عیوضی، غنی و قزوینی، پژمان ، انجوی و شرح خرمشـاهی و خطیب رهبر و تصحیح دشتی بیتِ دوم میبدی را به صورت زیر آورده اند: گر مسلمانی از این است کـه حـافظ دارد آه اگــر از پــی امــروز بــود فردایــی *** گرچه گرد آلود فقرم شرم باد از همـتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج ها کی نظر در فیض خورشید بلند اختر کـنم (میبدی،١٣٧٦: ١٤٤) غزل فوق در نسخ نیساری ، غنی و قزوینی با ابیات میبـدی یکسـان اسـت .