Abstract:
بررسی نحوه تسلط مردم بر اموال و حقوق خویش و نیز موارد تعارض در آن به جهت گستردگی حوزه ابعاد مختلف و تاثیر فراوان و نیز ارتباط زیادی که با سایر بخش های قانون دارد، در همه سیستم های حقوقی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که قانون اساسی پایه همه قوانین در هر کشوری است، این مقاله می کوشد با بررسی مواد مختلف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تطبیق آن با دیدگاه فقهای اسلام، بخصوص شیعه به این سوال پاسخ دهد که آیا قانونگذار به تعارضات احتمالی میان مواد مختلف قانون توجه داشته و برای رفع آنها راه حلی پیش بینی کرده است؟ و آیا تناسبی میان راه حل ها و دیدگاه های علمای اسلام وجود دارد؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی و بر مبنای منابع فقهی و حقوقی و به روش تحلیلی کتابخانه ای انجام گردیده و نتایج تحقیق نشان می دهد قانونگذار به تعارض احتمالی بین مواد مختلف قانون در تنظیم و اجرا توجه جدی داشته و مبتنی بر اندیشه فقهای شیعه تکلیف را به دقت مشخص نموده است.
Machine summary:
واکاوی شیوه تعارضزدایی میان قاعده تسلیط و دیگر قواعد مربوط در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دریافت: 5/7/96 تأیید: 10/10/96 سیدابراهیم حسینی محمدعلی راغبی و محمد نوذری فردوسیه چکیده بررسی نحوه تسلط مردم بر اموال و حقوق خویش و نیز موارد تعارض در آن به جهت گستردگی حوزه ابعاد مختلف و تأثیر فراوان و نیز ارتباط زیادی که با سایر بخشهای قانون دارد، در همه سیستمهای حقوقی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وجود تعارض، در فقه و حقوق به ضعف قانون یا قانونگذار تفسیر نمیشود، بلکه مبین حساسیت بر مسائل خاص یا انعطاف در شرایط ویژه است که حاکی از دقت نظر و مدیریت عقلانی است؛ مثل مواد قانونی تجارت آزاد که هرجا احتمال تسلط بیگانه باشد، منع شده و تعارض آزادی مردم در انتخابات با قوانین اسلام که منجر به تعیین شرایط و نظارت استصوابی میشود و یا محدودیت هرنوع فعالیتی که در شرایط خاص ضرری باشد.
مصلحت عمومی که به معنای دفع ضرر و جلب منفعت برای دین و دنیا تعبیر شده است (میرزای قمی، 1۴۳۰ق، ج2، ص۹۱؛ نجفی، 1362، ج22، ص344)، به اشکال مختلف مورد بحث فقها، حقوقدانان و جامعهشناسان قرار گرفته و به عنوان یک اصل اساسی، چنانچه با مصالح فردی تعارض داشته باشد، در همه سیستمهای حقوقی ترجیح داده میشود و به علت اهمیت مسأله در اندیشه اندیشمندان غربی نیز جایگاه خاصی داشته و در موارد زیادی با مصلحتسنجی دینی تطبیق دارد (منصور نژاد، ۱۳۷۸، ش12، ص۱۳۸).