Abstract:
پژوهش کیفی حاضر بهکمک نظریة زمینهای انجام شده و در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که ذینفعان و ذیربطان حوضة مبدأ انتقال آب (رودخانة زاب) چگونه پدیدة انتقال آب به دریاچة ارومیه را درک و تفسیر میکنند و از دیدگاه آنان، شرایط، تعاملات و پیامدهای این وضعیت چگونه بازنمایی میشود. گردآوری و تحلیل دادهها با استفاده از تکنیکهای مصاحبة عمیق (22 مصاحبه) و بحث گروهی (8 بحث) بهکمک نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. نتایج بهدستآمده نیز در قالب 90 مفهوم اولیه، 13 مفهوم محوری و یک مقولة هستهای طبقهبندی شد. مقولههای محوری عبارتاند از: دگرگونی وضعیت معیشت مردم در مبدأ، افزایش حساسیتهای قومیتی، رونق کشاورزی در زمینهای مسیر انتقال آب، خسارات جبرانناپذیر به کشاورزی، مشکلات زیستی و روستازدگی در مبدأ، خشکشدن دریاچة ارومیه، تهدیدات سلامتی، تغییر الگوی کشت، دید امنیتی به پدیدة انتقال آب، تغییر قیمت زمین، واگرایی اقوام، نگاهی میانجیگرایانه در انتقال، راهبرد زیستمحیطی، تشدید فقر در مبدأ و هزینهبربودن فرایند انتقال. هستة مرکزی که دیگر مقولهها حول آن شکل گرفته و مدل نظری بر پایة آن سامان یافته است، از مخاطرات و پیامدهای انتقال آب محسوب میشود که در قالب خط سیر مطالعه تفسیر شده است. براساس یافتههای پژوهش، ساکنان منطقة مدنظر به پدیدة انتقال آب میانحوضهای حساس هستند و آب را کالایی سیاسی تلقی میکنند که ممکن است به منشأ مناقشات جدی در منطقه تبدیل شود. بهنظر میرسد مسئلة انتقال آب بیش از آنکه تکنیک بهشمار بیاید، حامل مسائل اجتماعی و فرهنگی است. در این میان، غفلت و بیتوجهی به این مسئله، ضمن اینکه سرمایهگذاریهای سنگین را با خطر مواجه میکند، تبعات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی را بهدنبال خواهد داشت. براساس یافتههای پژوهش، انتقال آب مازاد در حوضة زاب و شهرهای سردشت و پیرانشهر، گزینة مطلوب و پایداری در شرایط اجتماعی و فرهنگی فعلی است. در مرحلة اول، از ظرفیتها و پتانسیلهای موجود کشاورزی و صنعتی منطقه استفاده میشود. در مرحلة بعد نیز توسعة نامتوازن و بدقواره میانمنطقهای کاهش مییابد. در این صورت ضمن پایداری بهرهبرداری، مخاطرات ذکرشده نیز کمرنگ میشود.
The present research is carried out in a qualitative tradition using the grounded theory and seeks to answer the fundamental question that how the stakeholders of the source of water transfer (Zab river) understand and realize the phenomenon of water transfer to Lake Urmia and from their perspective, how do the conditions, interactions and consequences of this situation are represented. For collecting and analyzing data, deep interviewing technique (22 interviews) and group discussions (8 group discussions) were used by using purposeful sampling. The results are categorized in the form of the original 90 concepts, 13 core concepts and a nuclear category. The key categories are: the transformation of the livelihood of the people at the origin, the increase of ethnic sensitivities, the prosperity of agriculture in the land of the water transmission route, irreparable damage to agriculture, biological problems and leaving rural areas in the origin, the drying of Lake Urmia, health threats, changing the pattern of cultivation, Security attitudes to the phenomenon of water transfer, land price change, ethnic divergence, mediatorial look at transfer, environmental strategy, the escalation of poverty at original areas and the cost of the transfer process. The central core of which other categories are formed around it, and the theoretical model based on it, is the risks and consequences of the transfer of water, which has been interpreted in the course of the story. Research findings indicate that residents of the study area are sensitive to the inter-basin water transfer phenomenon and regard water as a political commodity, which could become the source of serious conflicts in the region. It seems that the issue of water transfer before being a technical issue it carries social and cultural issues that neglect of this issue, while jeopardizing heavy investments in this area, it may cause economic, Social, political and security consequences.
Machine summary:
درک معنايي نخبگان و ذيمدخلان محلي از طرح انتقال آب رودخانه زاب به درياچۀ اروميه ؛ ارائۀ مدل داده بنياد 1 حسين دانش مهر 2 رشيد احمد رش 3 عليرضا کريمي تاريخ دريافت : ٩٧/٠٦/٠٤ تاريخ پذيرش : ٩٧/١٠/٢٩ چکيده پژوهش کيفي حاضر به کمک نظريۀ زمينه اي انجام شده و در پي پاسخ به اين پرسش اساسي است که ذينفعان و ذي ربطان حوضۀ مبدأ انتقال آب (رودخانۀ زاب ) چگونه پديدة انتقال آب به درياچۀ اروميه را درک و تفسير ميکنند و از ديدگاه آنان ، شرايط ، تعاملات و پيامدهاي اين وضعيت چگونه بازنمايي مي شود.
با توجه به آنچه بيان شد، امروزه آب در ايران به کالايي سياسي، اقتصادي و اجتماعي تبديل شده است که براي آن مبادله ، مجادله و انواع سياست گذاري ها تحقق پيدا خواهد کرد؛ از اين رو در مقالۀ حاضر، با استفاده از رويکرد تفسيري و روش نظريۀ مبنايي، به درک معنايي نخبگان و ذيمدخلان محلي پيرامون طرح انتقال آب رودخانۀ زاب به درياچۀ اروميه پرداخته شد تا بتوان تفسيرها درمورد تجربۀ زيستۀ اين پديده را در ميان ذي نفعان جامعۀ مورد مطالعه بررسي کرد و درنهايت مدل نظري داده محور از آن ارائه داد.
اين افراد شامل وام گيرندگان از دولت ، کارکنان پروژه در سطح ستادي/ وزارتخانه ، دستگاه هاي اجرايي، دولت هاي محلي، سازمان هاي مدني اجتماعي (انجمن ها)، شرکت هاي بخش خصوصي، بانک ها و ديگر سازمان هاي توسعه اي درگير هستند (بانک توسعۀ آفريقا، ٢٠٠١: ٦) 1 برقراري ارتباط سازمان يافته با ذي مدخلان با توجه به حساسيت موضوع و ماهيت مطالعه (برنامه ريزي راهبردي توسعۀ ناحيه اي (آمايش ) در قلمرو سرزميني حوضۀ رودخانه هاي مرزي )، برقراري ارتباط با ذي مدخلان براساس تعاريف فوق ، گامي مهم در تحليل واقع بينانۀ وضعيت موجود در منطقۀ مورد مطالعه است .