Abstract:
ماهیت فهم قانون در فلسفه اسلامی، معرفت است که آغاز فهم قانون با اعمال قواعد تفسیر و پایان آن، با عمل تفسیر حاصل میگردد. درنتیجه ماهیت فهم متن قانون را تصور معنای متن تشکیل میدهد و این غیر از ماهیت قضاوت یا دادرسی است که با معرفت تصدیقی یا انشای حکم حصول مییابند. نگارنده در این مقاله با روش نقلی- عقلی در پی این است با بیان ماهیت فهم و تفسیر و آثار آنها، وحدت ذاتی تفسیر و مراتب آن را از حیث سببیت و ضعف و کمال نمایان سازد. استعمال نص یا ظاهر در متون قانونی، سبب اتصاف تفسیر به صحیح یا مناسب میشود و این در هر دو طرف تقنین و تفسیر، وامدار قواعد عام و خاص تفسیر، یعنی قواعد زبانشناختی و اصول حقوقی است. چنانچه قانونگذار الفاظ و عبارات متن را با ابهام، اجمال، سکوت یا تعارض در هم آمیزد، عمل تفسیری قاضی نیز به بار نمینشیند؛ درحالیکه این خلاف مقاصد مقنن است.
Machine summary:
به عبارت دیگر حقیقت فعالیت ذهنی ما برای فهم معنا این است که وقتی ذهن، معنایی را نفهمد، اعم از اینکه موضوع باشد یا حکم و اسناد، در مواجهه با معنای مجهول، ذهن سریعا وارد عمل شده، در معلومات قبلی سیر میکند و از میان آنها گزینههای مناسب را مرتب و منظم میسازد و چون فهم معانی در مرحله تصور قرار دارد، اندیشه را منعطف به تنظیم تصورات معلوم قبلی خود مینماید تا به کشف مجهول تصوری برسد.
اما این سخن درستی نیست؛ زیرا همه ما وجدانا مفاهیم گزارههای مذکور، یعنی نسبت آنها و حکم قضایا را در مییابیم؛ بنابراین آدمی نه تنها به تصورات خود، بلکه حتی به تصدیقات خویش میتواند علم تصوری حاصل کند و درواقع آدمی استطاعت فهم هر نوع دانشی را دارد، اعم از اینکه معلوم تصوری باشد یا تصدیقی.
به این ترتیب واضح میشود که فقیهان و فیلسوفان تفسیر را در فهم معنای مراد ماتن یا متکلم به کار میبرند و استعمال تفسیر نزد آنان به این مفهوم است که مؤلف به کار تفسیر بپردازد و برای فهم معنای الفاظ فقط نباید به معانی وضعیه آنها بسنده کرد، بلکه باید تفسیر و مراد گوینده و نویسنده را نیز فهم نمود؛ از جمله اینکه معنای آن لفظ را از خود آنان استفسار کنیم و از خود مؤلف بپرسیم که چه معنایی را از این لفظ در نظر دارند.
این سخن با ادبیات فلسفی سازگاری ندارد؛ زیرا وقتی قاضی معانی الفاظ قانون را تصور کند، عمل فهم و تفسیر او پایان مییابد، اعم از اینکه معنای الفاظ از ابتدا روشن باشد یا نباشد؛ اگر معنای الفاظ روشن باشد، مفسر معنای مراد مقنن را فهم میکند و اگر روشن نباشد، تصور معنای الفاظ طبق مقاصد مفسر صورت میگیرد؛ درنتیجه تفسیر را نباید فقط به دو مورد مذکور در کتب حقوقی اختصاص داد.