Abstract:
در این مقاله کوشیده شده است تا ضمن بررسی اهمیّت عقل و عقلگرایی در اندیشة سعدی، به این مقوله در باب نخست بوستان به گونة ویژه پرداخته شود تا ضمن برشمردن اهمیت آن همگام با عدالت که بنیاد اصلی یک حکومت را تشکیل میدهد، به ریشههای خردورزی و ضرورت تدبیر آن در این باب و از دیدگاه سعدی پرداخته شود.
Machine summary:
بوستان سعدی، عقلگرایی، خردورزی به نطق اسـت و عقل آدمیزاده فاش* چو طوطی سخنگوی نادان مباش* (سعدی، 1376: 345) اهمیت عقل و عقلگرایی در اندیشۀ سعدی به گونهای است که نخستین باب از بوستان خویش را با عنوان «عدل و تدبیر و رای» به این امر اختصاص میدهد و به تحلیل کارکرد آن همگام با عدالت میپردازد که در حقیقت بنیاد اصلی حکومت بر یک اجتماع است و بدین ترتیب ضرورت تدبیر و خردورزی را در حکایات گوناگون و نتایج حاصل از آن مورد بررسی قرار میدهد.
در باب نخست بوستان، سعدی از سه مقوله حکمت عملی که دربرگیرنده: سیاست مدن، تدبیر منزل و تهذیب اخلاق است، بیشتر از مسیر سیاست مدن؛ یعنی چارهاندیشی جمعی حرکت مینماید و اصولیترین مبحث آن؛ یعنی عدالت اجتماعی را مورد تامل قرار میدهد و از همین روست که بخشی از تشکل فرهنگ سیاسی ایران در قرن هفتم به گونۀ قابل ملاحظهای مدیون و مرهون سعدی میگردد.
شاخص این دو عنصر برجسته در نخستین باب بوستان با نخستین بیتهای آن معرفی میشوند: شنیدم که در وقت نزع روان* به هرمز چنین گفت نوشیروان* که خاطر نگهدار درویش باش* نه در بند آسایش خویش باش* (سعدی، 1376: 211) نوشیروان چنان که سعدی در گلستان نیز از آن یاد میکند: زندهست نام فرخ نوشیروان به خیر* گر چه بسی گذشت که نوشینروان نماند* (همان: 38) به عنوان مظهر عدل و داد در فرهنگ ایران اسلامی ما شناخته شده است.
در این باب امکان حکومت استوار بر پایه عدل و متکی بر شاخص عقل و عملکرد واقعیآن در اجتماع و بازتاب نتایج آن مورد بررسی و نقد دقیق سعدی قرار گرفته است.