Abstract:
هدف مقاله حاضر بررسی ژئوپلتیک فرهنگی و تحلیلی بر فرقه اهل می باشد. چرا که حق، بدون شک یکی از جذاب ترین بخش های تاریخ، بررسی آرا و اندیشه های نحله های فکری است و برای مسلمانان بسیار دلپذیر و در عین حال ضروری است که به مطالعه چگونگی تکوین تفاسیر مختلف از دین مبین اسلام، و پیدایی و رشد فرقههای گوناگون در دل این دین وحیانی برآئیم و در تاثیر متقابل فراز و فرود هریک از این فرقه ها با دیگر ساحت های بشری چون پدیده های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... به غور بنشینیم. با این اوصاف، اهمیت پژوهش پیش رو بر این است که علم فرقه شناسی، رونق گذشته خود را از دست داده و در محافل حوزوی و دانشگاهی ما مهجور مانده است. بر همین مبنا در این مقاله سعی گردیده این علم مورد ارزیابی قرار گیرد. یافته های این پژوهش، گویای این مطلب است که علم فرقه شناسی تنها درصدد بیان آراء و عقاید فرقه هاست، نه نقد و بررسی و رد آنها. این اصل در برخی از منابع اولیه این علم هم رعایت شده است.
The purpose of this article is to examine the cultural and analytical geopolitics of the Yarsanism sect. Undoubtedly one of the most fascinating parts of history is the study of the thoughts and ideas of rituals, and it is pleasant yet essential for us Muslims to study how different interpretations of the Islam evolve and to examine the emergence and development of different sects within this divine religion, and to think about the interplay of the ups and downs of each of these sects with other human contexts such as social, political, economic, and other phenomena. On the other hand, it is impossible and fruitless for our eminent jurists to understand Shiite narratives and inferences without knowing their Sunni backgrounds. Islamic sectology is a science that is committed to expressing theological beliefs specific to the sects emanating from Islam. It only seeks to express the opinions and beliefs of the sects, not to criticize and reject them.
Machine summary:
ولی از اسناد و مدارک خطی چنین برداشت میشود که این مسلک در قرن دوم هجری توسط بهلول و یارانش با استفاده از عقاید و ذخایر معنوی ایران مانند؛ آئین زردشتی و مانوی و بهرهگیری از دین اسلام و آئین مسیحی و کلیمی و افکار فرق غالی پس از اسلام پیریزی شده است.
آنها نشانه بارز تشیع در این مسلک را اعتقاد به وجود حضرت علی میدانند، ولی معتقدند ایمان و اعتقاد پیروان اهل حق درباره حضرت علی (ع) از حد متعارف خارج شده و به درجه غلو رسیده است (مکری،پیشین: 74).
اعتقادات 1- توحید گرچه مردم اهل حق به «علی اللهی» معروف هستند و برخی از خاندانها و سران آنها علی (ع) را خدا میدانند، ولی اشکالات شیعیان به این نظر باعث گردیده است برخی از مردم اهل حق این عقیده را رد کنند و توحید را بعنوان عقیده خود معرفی کنند.
چگونه میتوان با دینی که دستورات خود را از ادیان دیگر به عاریت گرفته و از نظر الوهیت و امامت حتی برخی از آنان انحرافی هستند و از نظر اسلام اعتبار ندارند ـ اعتقادات بیپایهای دارند و سند محکمی چون قرآن کریم را که دستورات استوار اسلام برمبنای آن قرار دارد، قبول نداشته به مشتی شعر استناد میکنند، ادعای هدایت مردم به راه سعادت و رستگاری داشت؟ اینها در اصل قسمتی از حق و قسمتی از باطل را گرفته، به هم آمیختهاند تا حقانیت کاذب دین خود را با آن قسم حق اثبات کنند.