Abstract:
به تناسب پیشرفت علم و افزایش اطلاعات در طول تاریخ تمدن بشر، نیاز به ذخیره و بازیابی موثرتر این اطلاعات نیز بیش از پیش خود را نشان داد. درنتیجه همگام با تحولات علمی، ابزارهای ذخیره و بازیابی نیز متحول شد و بهتدریج از نظام تطبیق کلیدواژهای به سمت معنا گرایش یافت. پیدایش این ابزارها از فهرستهای دستی دوران باستان گرفته تا سرعنوانهای موضوعی در سده نوزدهم و اصطلاحنامه در سده بیستم حاکی از چنین تحولاتی است. درنهایت با پیدایش علوم رایانه و محیط دیجیتال بهویژه وب در اواخر سده بیستم، تغییر پارادایم از ابزارهای ذخیره و بازیابی سنتی و مبتنی بر تطبیق کلیدواژه به سمت ابزارهای تبیین روابط معنایی یعنی هستیشناسیها صورت گرفت، بهنحوی که امروزه با ظهور وب معنایی، کاربرد هستیشناسیها جهت بازیابی معنایی و مفهومی اطلاعات و دانش در وب بسیار حیاتی است. در میان پژوهشهای صورتگرفته، تاکنون پژوهشی که بهصورت مفصل تاریخ و مبانی شکلگیری هستیشناسی را از ابتدا کاویده باشد و مفهوم و کاربرد آن را در حوزه علم اطلاعات بررسی کرده باشد، کمتر به چشم میخورد. بر این اساس، مقاله حاضر به روش کتابخانهای و مطالعه اسنادی ابتدا به مبانی شکلگیری، مفهوم و سیر تطور هستیشناسی از ابتدا تاکنون پرداخته و در ادامه، جایگاه هستیشناسیها در حوزه علم اطلاعات و بازیابی اطلاعات بهویژه وب معنایی را تبیین کرده است.
Machine summary:
در پایان دهه 1950، هستیشناسی رسمی (مفاهیم یا مقولات اساسی ماشینخوان که به منظور فهم اطلاعات مرتبط با هر حوزهای از دانش مورد نیاز است) در علوم رایانه ظهور کرد.
بنابر آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت آنچه در درجه اول باعث مطرحشدن مفهوم هستیشناسی بهعنوان ابزار ذخیره و بازیابی اطلاعات گردیده، مسئله معنای رسمی و دقیق مفاهیم در بافتها و موقعیتهای گوناگون است؛ در رویکردی پیچیدهتر، ارتباط معنایی میان مفاهیم یک حوزه خاص از دانش بشری است، به نحوی که معنای هر مفهوم تحت تأثیر تفاسیر متفاوت بشری قرار نگرفته و برای تمام ماشینها نیز این معنا یکسان باشد.
نکته دیگر اینکه آنچه باعث پیشرفت و شکوفایی مفهوم هستیشناسی در طول زمان گردیده و تأثیر چشمگیری در مقبولیت و موفقیت آن داشته است، همان منطق توصیفی است که بیان معانی یا تبیین روابط بین مفاهیم در یک حوزه خاص از دانش بشری را بیش از پیش با قابلیت فهم ماشینی میسر میسازد.
امروزه بازیابی معنایی در وب با کمک هستیشناسیها از یکسو باعث جستجوی دقیق و بدون ابهام درخواست اطلاعاتی کاربران شده و مشکل یک اصطلاح با معانی متفاوت و نیز اصطلاحات متفاوت با معنای یکسان را حل کرده است و از سوی دیگر با بهکارگیری قوانین استنتاجی در نقش یک تحلیلگر انسانی ظاهر میشود و نتایج منطقی را از میان انبوه اطلاعات بهظاهر نامرتبط در اختیار کاربر قرار میدهد.
البته هستیشناسی در عین حیاتیبودن برای وب معنایی، بهتنهایی کافی نیست و عواملی مانند زبان نشانهگذاری گسترشپذیر (XML) که در قالب فرادادهها نمود مییابد، چارچوب توصیف منبع (RDF) به منظور تولید معنا، شناسگر یکنواخت منبع (URI)، و همچنین منطق (Lgic) در استنتاجهای قابل فهم برای ماشین ازجمله فناوریهای مهم دیگرند و درواقع مکمل هستیشناسیها در این زمینه بهشمار میروند.