انواع جوامع و انسجام اجتماعی Journal Article

"از سویی تالکوت پارسونز و رابرت مرتون برخی از روشهای جامعه شناسی مطرح شده توسط دورکهایم را در نظریۀ ساخت گرایی خود به کار بستند: مرتون برداشت دورکهایم از مفهوم بی‌هنجاری را در جستار برجسته خود تحت عنوان«ساختار اجتماعی و بی‌هنجاری»مورد حک و اصلاحات قرار داد و باید به یاد داشت که به تازگی در انتشارات بسیاری برداشت دورکهایم از مفهوم بی‌هنجاری مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. این (به تصویر صفحه مراجعه شود) انواع جوامع و انسجام اجتماعی مطالعۀ تطبیقی عقاید و آراء ابن خلدون و امیل دورکهایم نوشتۀ:دکتر صالح فقیرزاده ترجمه:عباس امام رودبند جامعه پیچیده‌تر برای کارکردن بایستی به همکاری میان متخصصین بسیاری وابستگی داشته باشد. دورکهایم از دو نوع جامعه سخن می‌گوید:الف- جامعه‌های سنتی که انسجام اجتماعی آنها برابر است با همبستگی مکانیکی؛و ب-جامعه‌های نوآیین که همبستگی آلی در آنها بر اساس تقسیم کار است. به عقیده وی نکتۀ محوری در مورد جامعه،همبستگی اجتماعی است که بر اساس اشکال جدید همبستگی متقابل سازه‌ای شکل می‌گیرد و ملاط میان این همبستگی متقابل و پیوندها نیز تجسم و واقعیت وجود اجماع و یا وفاق همگانی است. ابن خلدون باز هم همچون دورکهایم به این نکته پی برده بوده که همبستگی اجتماعی تنها محصول مناسبات مشترک اعضای جامعه نیست،بلکه همبستگی اجتماعی ریشه در منافع مشترک دارد. وی یک جامعۀ ابتدایی واقع در استرالیا را مورد مطالعه قرار داده بود و با خود می‌اندیشید که این جامعۀ نمونه دورانهای اولیه زندگی جوامع دیگر است و بدین ترتیب این جامعه می‌تواند پاسخ خاستگاه مذاهب جدید را در اختیار او بگذارد."