Abstract:
ملکه بوران (پوران) در اواخر سال 629 یا در 630م، پس از آنکه بیشتر وارثان ذکور خسرو دوم (598-629م) به دست قباد دوم، برادرشان، کشته شدند، به سلطنت رسید. هنگامی که اردشیر سوم، پسر قباد، در سال 630م به دست شهروراز [شهربراز]، سردار ساسانی کشته شد؛ چالش جدی برای ایدئولوژی حکومت به شمار میآمد، زیرا ساسانیان همواره تاکید کرده بودند که فقط افراد دودمان ساسانی حاکمانی بر حق و مشروعاند، زیرا از نژاد ایزداناند و نسبشان به شاهان کیانی میرسد که صاحب خوره [فره] یا شکوه شاهانه بودند. اغتشاش و آشوب، در قرن هفتم میلادی، موجب هرج و مرج در انتخاب جانشین شد و همین امر سرآغاز تضعیف ایدئولوژی ساسانی بود. این وقایع به خوبی نشان میدهد که در آن زمان چقدر سخت و دشوار بودهاست که یک جانشین برحق و مشروع از نژاد ساسان پیدا شود. به همین دلیل زنان برای ورود به قدرت مناسب تشخیص دادهشدند؛ این امر خود نشاندهندهی اهمیت سنتهای ساسانیان بود. در این شرایط، ملکه بوران، دختر خسرو دوم، مهمترین وارث تاج و تخت به حساب میآمد، بوران تصمیم داشت خاطره و اعتبار دوران پادشاهی پدرش را زنده کند.
Queen Boran came to the throne in late 629 or 630 AD,after most of the heir`s of khosrow II(598-629 AD) were Sasanian by their brother Qobad II.The government was a serious challenge because the Sasanian had always insisted that only the people of the Sassanid dynasty were the rightful, and their ancestry was attributed to the king`s of the kings who possessed royal glory.The turmoil in the seventh century led to chaos in the successor election.This show`s how difficult it was for a legitimate ruler to race That is why women were recognized for coming into power;this signified the particular importance of Sasanian traditions. Under these circumstances,Queen Boran,the daughter of khasrow parviz,was the most important heir to the throne.Boran was determined to revive her father `s memory.