Abstract:
در این جستار نگارندگان با واکاوی و مقایسهی تحلیلی تطبیقی رمان مخوف دراکولا اثر برام استوکر و اسطورهی کهن ضحاک، به این دریافت رسیدهاند که دو اثر یاد شده علیرغم روساخت ناهمگونشان، در بسیاری از موارد همگوناند و شاخصههای بنیادین اسطورهی ضحاک، در رمان معاصر دراکولا به شکلی برجسته تبلور یافته است؛ چنانکه در هر دو اثر ضد قهرمانان(دراکولا و ضحاک)، زشتچهر ودیوصفت هستند، در هر دو، ضد قهرمان پس از مرگ یا اسارت در بند، دیگربار به جهان برمیگردد و تباهی پیشه میکند، در هر دو، ضد قهرمانان، عاشق تاریکی و ظلمتاند، در هر دو، پیر خرد، آنیما و سایه کنش فعالانهای دارند، در هر دو ضد قهرمانان روح اهریمنی خود را به دیگران انتقال میدهند، در هر دو آنیما از چنگ سایه رها میشود و یا به تعبیری دیگرگونه، ابرهای بارانزا از اسارت اژدهای خشکسالی آزاد میگردد، در هر دو ضد قهرمانان آدمخوار هستند و در گذر زمان دچار مسخ میشوند و به جادوگری روی میآورند.
A comparative analysis of Bram Stoker's Dracula and Zahaak's myth In this query the authors after analyzing and comparing the horrific novel Dracula and the ancient myth Zahaak concluded that two works have many similarities in contrary to their heterogenous superstructure. The basic principles of Zahaak myth are manifested in the contemporary novel Dracula as in both works the antiheroes are ugly and demon, in both of them, the antiheroes return to the world after the death or release of the captivity and going to ruin the world and love the darkness, in both of them anima, wise master and shadow have activity action, in both of them the antiheroes convey devilish spirit to others and anima release from the shadow or in the other words, rain clouds is released from the drought dragon and in both of them, antiheroes are cannibal, sorcery and being metamorphosis. Key words: Dracula, Zahak, Anima, Pure wisdom, Shadow, Returning again, Devilish spirit, metamorphism, Witchcraft, cannibalism
Machine summary:
P. Morri آن ها مي توان موارد زير را نام برد: «بنيان زرواني ناکشتن و به بند کشيدن ضحاک شاهنامه » (اردستاني رستمي ، ١٣٩٦: ١٢٢)، «يادداشتي بر اسطوره ضحاک » (اکبرزاده ، ١٣٩٤: ١١٢)، «اژي دهاک يا ضحاک از اوستا تا شاهنامه » (چگني ، ١٣٨٠: ١٨٣٢)، «بررسي کهن الگوي سايه در شاهنامه » (خسروي و همکاران ، ١٣٩٢: ٧٥١٠٢)، «بررسي تطبيقي ساختار داستان ضحاک بر پايه رويکرد روان شناسي » (مشايخي ، ١٣٩٥: ١٣٧١٥٦)، «تحليل تطبيقي اسطوره ضحاک ماردوش براساس رهيافت هاي مبتني بر سنت کهن قرباني براي خدايان ماردوش جهان زيرين » (قائمي ، ١٣٩٤: ٢٧٦٥)، «مقايسة شخصيت ضحاک در شاهنامه ، مينوي خرد و روايت پهلوي از حيث کارکرد اسطوره اي حماسي » (روحاني و همکاران ، ١٣٩١: ١٤٧١٦٣)، «نگاهي بينامتني به يکي از اساطير آسياي غربي و تطبيق آن با اسطوره ضحاک در شاهنامة حکيم فردوسي » (مدرسي و همکاران ، ١٣٨٩: ٣٥٧٣٧٧)، «ضحاک پسر مرداس يا ضحاک آدم خوار» (اميدسالار، ١٣٦٢: ٣٢٨٣٣٩)، «نکته هايي از روايات پايان کار ضحاک » (آيدنلو، ١٣٨٨: ٩ ٤٨)، که گرچه در اين مقالات ، نکات درخور توجهي درباره اسطوره ضحاک ارائه شده ، اما مقايسة تحليلي تطبيقي اسطوره ضحاک و رمان دراکولا براي نخستين بار است که بررسي مي شود.