Abstract:
موضوع «ترتیب اسانید و ارتباط راویان»، در هر سه مرحله: تشخیص سند، تنقیح اجزای آن و بررسی احوال راویان، تاثیرگذار است. در مرحله اوّل، اسناد از ابهامهای پدیدآمده مانند: تعلیق، ضمیر، اشاره، تحویل و تذییل رهایی مییابند و به یک سند کاملا مشخص و ساده تبدیل میشوند. در مرحله دوم، نوبت به تنقیح و تحلیل اجزای آن میرسد که با تمییز مشترکات و توحید مختلفات و تعیین عناوین معیار برای عنوانهای راویان حاصل میشود. همچنین، بـا تشخیص تحریفـات و چگـونگی آنهـا، سند منقح میشود. در کنار این مباحـث، مـیتـوان اشـتباهات و ابهامـات سـند را مرتفع کرد. در مرحله سوم نیز با بررسی منابع رجالی و قواعد و مبانی جاری در اسناد و آزمون توثیقاتعام و راهکارهای مختلف، حال راوی و وثاقت او احراز میشود تا به سندی صحیح یا غیرصحیح و روایتی قابل اعتماد و غیر آن دست یافت.
همه این مراحل، در نسخه دوم نرمافزار درایة النور پیاده شده است.
Machine summary:
ازاینرو، از گذشتههای دور، بعضی از رجاليون، بهخصوص در کتابهای رجالی متأخران، طريقي ديگر گشودند و علاوه بر معاجم رجالی، موسوعههای سندی را در دستور کار و تحقیقهای رجالی قرار دادند و سند به عنوان یکی از مهمترین منابع رجالی در کنار رجوع به اقوال ائمه رجال، مطرح گردید و از اين راه، علاوه بر غنای مباحث فهم سند، روشهای جدیدی را در دستیابی به: مهارت، ضبط راویان، وثاقت در نقل و تعداد روايات، طبقه روايي و مشايخ و تلاميذ او و ارسال و اتصال اسناد روايات او پيریزی کردند.
در این موضوع، مطالب پُرباری از بزرگان نقل شده است؛ از جمله، آیتالله بروجردی در مقدمه کتاب «ترتیب اسانید کافی» میفرماید بخشی مهم و کاربردی از مباحث علم رجال، بر محور شناسایی طبقه راوی میباشد که در چه عصر و دورهای نقل روایت میکرده و ارتباط روایتی او با دیگر راویان چگونه بوده است و مهمترین اطلاعات در این خصوص، از ساماندهی اسناد کتابهای حدیثی صورت میپذیرد و شاگردان و مشایخ و طبقه تفصیلی راویان، با دقتها و ظرافتهای خاص به دست میآید و این بانک عظیم اطلاعاتی، نقشی اساسی در مباحث سندشناسی، تمییز اسامی مشترکات راویان، بازشناسی عناوین مختلف یک راوی و آسیبشناسی مباحث سندی دارد.
یک سلسله سند که تکرار میشود، میتوان فهمید که این سند، طریق به کتاب است؛ اما در تحلیل رجالی، تحلیل تمام سلسله سند اهمیتی ندارد و فقط طبقه رجال مهم است که هر راوی، از کدام راوی دیگر نقل میکند؛ یعنی بحث سندی در طبقات رجال، به راوی و مرویٌعنه ختم میشود؛ مانند روش مرحوم آقای خویی در «معجم رجال الحدیث» یا روش اردبیلی در «جامع الرواة» و روش رجالیان اهلسنّت.