Abstract:
تأسیس حکومت اسلامی در عصر غیبت از جمله مباحث مبنایی و بنیادین فقه سیاسی میباشد که میرزای نائینی و شهید صدر به دنبال تبیین مبانی مشروعیت حکومت اسلامی در عصر غیبت به ترسیم ماهیت و شکل خاصی از حکومت اسلامی در قالب دولت شورایی رسیدهاند. این مقاله با روش پژوهش مقایسهای بهگونه گردآوری کتابخانهای دادهها به تحلیل و بررسی اندیشه و اسناد جمعآوری شده از آثار میرزای نائینی و شهید صدر پرداخته است و در فهم اندیشه سیاسی این دو متفکر اسلامی از ایده نظری هرمنوتیک اسکینر الگوبرداری کرده است. یافتههایتحقیقبر چند نکته تاکید دارد؛ بر خلاف تصور اولیه و مشهور از یکسانانگاری دولت شورایی در اندیشه نائینی و صدر، این دو نظریه از همدیگر متفاوت میباشند. در هندسه معرفت سیاسی میرزای نائینی، حاکمیت حقی الهی است و تعلق به مردم ندارد بلکه شورویت حق مردم است که بر اساس اصل شورا، مردم حق شور با حاکم را دارا میشوند اما در اندیشه شهید صدر حاکمیت حق مردم است لذا شورا اصلی است برای تحققآفرینی حق حاکمیت همگانی مردم. تفاوت ماهوی دولت شورایی موجب شکلگیری کارویژهای متفاوت برای اصل شورا در فقه امامیه میگردد و سبب ظهور رویکردی جدید در بررسی امر سیاسی از منظر فقه سیاسی امامیه میشود.
The establishment of the Islamic State in the Age of Absence is one of the fundamental issues of political jurisprudence. This article compares and analyzes the collected ideas and documents collected from the works of Mirza Naeini and Shahid Sadr with a comparative research method such as collecting library data and imitating Skeiner's hermeneutic theoretical idea in understanding the political thought of these two Islamic thinkers. The research findings emphasize several points; Contrary to popular belief in the similarity of the council government in Naini and Sadr's thought, the two theories are different. In the geometry of Mirza Naeini's political knowledge, sovereignty is a divine right and does not belong to the people, but the council is the people's right. According to the principle of the council, the people have the right to consult with the ruler, but in the opinion of Martyr Sadr, the sovereignty is the people's right, and consulting is a right of public to stablish the sovereignty of the people. The essential difference of the council government leads to the formation of different functions for the principle of the council in Imami jurisprudence and causes the emergence of a new approach in examining the political matter from the perspective of Imami political jurisprudence.
Machine summary:
اين مقاله با روش پژوهش مقايسه اي با گردآوري کتابخانه اي، انديشه و اسناد و داده هاي جمع آوري شده از آثار ميرزاي نائيني و شهيد صدر را مورد تحقيق قرار داده و در فهم انديشه سياسي اين دو متفکر اسلامي از ايده نظري هرمنوتيک اسکينر الگوبرداري کرده است .
تحليل و بررسي هندسه معرفت سياسي ميرزاي نائيني در راستاي تحليل انديشه سياسي ميرزاي نائيني با در نظر گرفتن متن اصلي روايت گر (رساله تنبيه الامه و تنزيه المله ) انديشه سياسي وي، بايسته است زمينه هاي اجتماعي و شرايط تاريخي شکل گيري و زمينه هاي ايدئولوژيک و زباني حاکم بر عصر نگارش متن مورد تحليل و واکاوي قرار گيرد بدين جهت در دو محور کلي که هريک شامل چند مولفه و محور جزئي ميباشد به اين مهم اقدام ميشود.
بديهي است مطابق ايدئولوژي حاکم در عصر و انديشه نائيني که وجود حکومت اسلامي در عصر غيبت را از ضروريات ميداند لذا نائيني بلافاصله در اينجا بيان ميکند که در صورت عدم ثبوت ولايت عامه براي فقيه ، امور و شئونات و وظايف مربوط به والي به دو دسته تقسيم ميگردد اول ؛ آن دسته اموري که صرفا به جهت آنکه از جانب شأن والي صادر ميشود مطلوب است لذا اين امور به هيچ وجه در شأن کس ديگر نمي باشد و دوم ؛ آن دسته اموري که مطلوبيت در خود آنها است اگرچه اين امور از وظايف والي ميباشد اما محرز و مسلم است که شارع مقدس راضي به اهمال و ترک اين امور نيست .